خطبه 018-نكوهش اختلاف عالمان - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید






خطبه 018-نكوهش اختلاف عالمان

در نكوهش اختلاف راى عالمان دعوى نزديكى از آنان برند، و او راى خود را در آن مى گويد، و همان دعوى را بر ديگرى عرضه مى كنند و او به خلاف وى راه مى پويد. پس قاضيان فراهم مى شوند و نزد امامى كه آنان را قضاوت داده مى روند. او راى همه را صواب مى شمارد. حالى كه خداى آنان يكى است، پيامبرشان يكى است، و كتابشان يكى است اين خلاف براى چيست خدا گفته است به خلاف يكديگر روند و آنان فرمان خدا برده اند؟ يا آنان را از مخالفت نهى فرموده و نافرمانى او كرده اند؟ يا آنچه خدا فرستاد دينى است كاسته، و خدا در كامل ساختن آن از ايشان يارى خواسته؟ ياآنان شريك اويند و حق دارند بگويند، و خدا بايد خشنود باشد از راهى كه آنان مى پويند؟ يا دينى كه خدا فرستاده تمام بوده و پيامبر (ص) در رساندن آن كوتاهى نموده؟ حالى كه خداى سبحان گويد: (فرو نگذاشتيم در كتاب چيزى را) و گويد: در آن بيان هر چيزى است. و يادآور شده است كه بعض قرآن گواه بعض ديگر است، و اختلافى در آن نيست، و فرمود: (اگر از سوى خداى يكتا نيامده بود، در آن اختلاف فراوان مى يافتند. ظاهر قرآن زيباست، باطن آن ژرف ناپيداست. عجايب آن سپرى نگردد، غرايب آن به پايان نرسد، و تاريكى ه

ا جز بدان زدوده نشود.

خطبه 019-به اشعث بن قيس

(كه به اشعث پسر قيس فرمود. امام بر منبر كوفه خطبه مى خواند، در سخن او جمله اى آمد، اشعث بر او خرده گرفت و گفت: اين سخن به زيان توست نه به سود تو. امام نگاه خود را بدو دوخت و فرمود:) تو را كه آگاهانيد كه سود من كدام است و زيان من كدام، كه لعنت خدا و لعنت كنندگان بر تو باد. اى متكبر متكبرزاده، منافق كافرزاده! يكبار عهد كفر اسير گشتى، بار ديگر در حكومت اسلام به اسيرى درآمدى، و هر دو بار نه مال تو تو را سودى بخشيد و نه تبارت به فريادت رسيد. آن كه كسان خود را به دم شمشير بسپار دو مرگ را به سر آنان آرد، سزاوار است كه خويش وى، دشمنش دارد و بيگانه بدو اطمينان نيارد.

خطبه 020-در منع از غفلت

/ 253