نامه 026-به يكى از ماموران زكات - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 026-به يكى از ماموران زكات

به يكى از مامورانش، هنگامى كه او را براى گرفتن زكات فرستاد او را مى فرمايم كه از خدا بترسد در كارهاى نهانش و كرده هاى پنهانش، آنجا كه جز خدا كسى نگرنده نيست و جز او راه برنده، و او را مى فرمايم تا آشكارا طاعت خدا را نگزارد و در نهان خلاف آن را آرد، و آن كس كه نهان و آشكار و كردار و گفتار او دوگونه نبود، امانت را گزارده و عبادت را خالص به جاى آورده. و او را مى فرمايم كه- زيردستان خود را- نرنجاند و دروغگوشان نداند، و به خاطر امير بودن روى از ايشان برنگرداند، كه آنان در دين برادرانند- و يار- و در به دست آوردن حقوق- مسلمانان- مددكار. و تو را در اين زكات بهرى معين است و حقى معلوم و روشن و شريكانى دارى درويش و ناتوان و پريش. ما حق تو را به تمام مى پردازيم، پس بايد حقوق آنان را تمام به آنان برسانى وگرنه روز رستاخيز داراى بيشترين خصمانى، و بدا به حال آن كس نزد خدا كه خصمان او مستمند باشند و گدا، و در يوزه كنان و رانده شدگان، و وامداران، و تهيدستان در راه ماندگان، و آن كه كار امانت را سبك شمارد، و در آن خيانت روا دارد و جان و دين خود را از خيانت پاك ننمايند، در اين جهان خوارى و رسوايى را به روى خويش گشا

يد و به آخرت خوارتر و رسواتر درآيد، و بزرگترين خيانت، خيانت به مسلمانان است و زشتترين دغلكارى ناراستى كردن با امام ايشان، والسلام.

نامه 027-به محمد بن ابوبكر

و از عهدنامه آن حضرت است به محمد پسر ابوبكر، چون او را حكومت مصر داد با آنان فروتن باش و نرم خو، و هموار و گشاده رو، و به يك چشم بنگر به همگان، خواه به گوشه چشم نگرى و خواه خيره شوى به آنان، تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوانان از عدالتت مايوس نگردند، كه خداى تعالى مى پرسد از شما بندگان، از خرد و درشت كارهاتان و از آشكار آن و نهان. پس اگر عذاب كند، شما ستمكارتر، و اگر ببخشد، او بزرگوارتر.

و بندگان خدا بدانيد كه پرهيزگاران - مردند و- بر دنياى گذرا و آخرت ديرپا را بردند. با مردم دنيا در دنياشان شريك گشتند، و مردم دنيا در آخرت آنان شركت نداشتند. در دنيا زيستند هر چه نيكوتر و نعمت دنيا را خوردند هر چه بهتر. پس، از دنيا چون نازپروردگان نصيب بردند، و چون سركشان نعمت آن را خوردند. سپس از اين جهان رخت بربستند با توشه اى كه به مقصدشان رساند، و سودايى كه سودشان را فراهم گرداند. در دنيا طعم لذت زهد چشيدند، و يقين كردند كه فردا در آخرت همسايه خدا گردند. دست دعاى آنان برنتابد و بهره شان از لذت كاهش نيابد. پس بندگان خدا، از مرگ و نزديكى آن بترسيد و برگ آن را آماده سازيد، كه مرگ، كارى بزرگ را پيش مى آرد و حادثه اى سترگ را همراه دارد: خيرى كه هرگز شرى با آن نيست، يا شرى كه هميشه از خير تهى است. پس به بهشت چه كسى نزديكتر از آن كه براى بهشت در كار است، و به دوزخ چه كسى نزديكتر از آن كه كار دوزخ را عهده دار است؟ شما- همچون- شكاريها هستيد كه مرگ- از جايهاتان- رانده است، اگر بايستيد شما را بربايد و اگر بگريزيد، به سروقتتان آيد، و پيوسته تر از سايه تان در پى شما آيد. مرگ به پيشانيهاتان چسبيده است و دن
يا در پس شما در پيچيده. پس، از آتشى بترسيد كه ژرفاى آن دورتك است، و گرماى آن بى اندازه و عذاب آن تازه. سرايى كه در آن رحمتى نباشد و فريادى شنوده نگردد و نه بند اندوهى گشوده، و اگر توانستيد كه هم از خدا سخت بترسيد و هم بدو گمان نيكو بريد، اين دو را با هم فراهم آوريد، كه بنده گمان نيك به پروردگار خود بدان اندازه برد كه از او بترسد، و نيكوگمان تر مردمان به خدا كسى است كه ترس وى از خدا بيشتر باشد.

و بدان اى محمد، پسر ابوبكر! كه من تو را بر مردم مصر والى گردانيدم، مردمى كه در نظرم بزرگترين سپاهيان منند. پس تو را بايد كه با نفس خويش به پيكار درآيى و دين خود را حمايت نمايى، هر چند كه در روزگار بيش از ساعتى نپايى، و خدا را به خاطر خشنودى هيچيك از آفريدگانش به خشم مياور، كه خشنودى خدا جاينشين ديگر چيزهاست، و چيزى نيست - كه توان گفت- جاينشين رضاى خداست. نماز را در وقت معين آن به جاى آر، و به خاطر آسوده بودن از كار پيش از رسيدن وقت آن را بر پاى مدار، و آن را واپس مينداز به خاطر پرداختن به كار، و بدان كه هر چيز از كار كه به جاى آرى، پيرو نماز توست كه برپا مى دارى.

/ 253