(و فرمود:) شگفتا! خلافت از راه همصحبتى به دست آيد. (و شعرى از او در اين باره روايت شده است:) اگر با شورا كار آنان را به دست گرفتى چه شورايى بود كه راى دهندگان در آنجا نبودند. و اگر از راه خويشاوندى بر مدعيان حجت آوردى، ديگران از تو به پيامبر نزديكتر و سزاوارتر بودند.
حکمت 182
(و فرمود:) آدمى در جهان نشانه است و تيرهاى مرگ بدو روانه، و غنيمتى است در ميان و مصيبتها بر او پيشدستى كنان. و با هر نوشيدنى، ناى گرفتنى است و با هر لقمه اى طعام در گلو ماندنى، و بنده به نعمتى نرسد تا از نعمتى بريده نشود، و به پيشباز روزى از زندگى خود نرود تا روزى از آنچه او راست سپرى نشود. پس ما ياران مرگيم و جانهامان نشانه مردن، پس چسان اميدوار باشيم جاودانه به سر بردن؟ و اين شب و روز بنايى را بالا نبردند جز كه در ويران كردن آن بتاختند و در پراكندند آنچه فراهم ساختند. حکمت 183
(و فرمود:) پسر آدم! آنچه بيش از خوراك روزانه ات كسب نمودى در آن گنجور جز خود بودى.
حکمت 184
(و فرمود:) دلها را هوايى است و روى آوردنى و پشت كردنى، پس دلها را آنگاه به كار گيريد كه خواهان است و روى در كار، چه دل اگر به ناخواه به كارى وادار شود، كور گردد.
حکمت 185
(و فرمود:) چون خشمناك شوم، كى خشم خود را فرو نشانم؟ آنگاه كه انتقام گرفتن نتوانم، تا مرا گويند اگر شكيبا باشى بهتر يا آنگاه كه توانم تا مرا گويند اگر ببخشايى- نيكوتر-.
حکمت 186
(و بر پليديى كه در پارگين بود گذشت و فرمود:) اين چيزى است كه بخيلان در آن بخل مى ورزيدند. (و در روايت ديگرى است كه فرمود:) اين چيزى است كه ديروز بر سر آن همچشمى مى كرديد.
حکمت 187
(و فرمود:) آنچه از مالت رفت و تو را پند آموخت، از دستت نشد و نسوخت.
حکمت 188
(و فرمود:) اين دلها همچون تنها به ستوه آيد پس براى راحت آن سخنان تازه حكمت بايد.
حکمت 189
(و چون گفته خوارج را شنيد كه حكومت جز از آن خدا نيست، فرمود:) سخن حقى است كه بدان باطلى را خواهند.
حکمت 190
(و در وصف جمع فرومايگان فرمود:) آنانند كه چون فراهم آيند پيروز گردند، و چون پراكنده گردند شناخته نشوند (و گفته اند امام فرمود:) آنانند كه چون فراهم آيند زيان رسانند و چون پراكنده شوند سود دهند. (گفتند زيان فراهم آمد نشان را دانستيم سود پراكنده شدنشان چيست؟ فرمود:) خداوندان پيشه ها به سر پيشه هاى خود باز گردند و مردم از آنان سود برند: چون بنا كه بر سر ساختن بناى خود رود و بافنده كه به كارگاهش و نانوا كه به نانوا خانه باز گردد.