و كفر بر چهار ستون پايدار است: پى وهم رفتن و خصومت كردن و از راه حق به ديگر سو گرديدن و دشمنى ورزيدن. پس آن كه پى وهم گرفت به حق بازنگشت، و آن كه از نادانى فراوان، خصومت ورزيد، از ديدن حق كور گشت، و آن كه از راه حق به ديگر سو شد، نيكويى را زشت و زشتى را نيكويى ديد و مست گمراهى گرديد، و آن كه دشمنى ورزيد راهها برايش دشوار شد و كارش سخت و برون شو كار ناپايدار. و شك بر چهار شعبه است: در گفتار جدال نمودن و ترسيدن و دودل بودن، و تسليم حادثه هاى روزگار گرديدن. پس آن كه جدال را عادت خود كرد، خويش را از تاريكى شبهت برون نياورد، و آنكه از هر چيز كه پيش رويش آمد ترسبد پيوسته واپس خزيد و آن كه دودل بود پى شيطان او را بسود، و آن كه به تباهى دنيا و آخرت گردن نهاد هر دو جهانش را به باد داد. (و پس از اين سخن گفتارى بود كه از بيم درازى و برون شدن از روش كارى كه در اين كتاب مقصود است نياورديم.)