خطبه 014-در نكوهش مردم بصره - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در نكوهش مردم بصره سپاه زن بوديد، و از چهار پا پيروى نموديد! بانگ كرد و پاسخ گفتيد، پى شد و گريختيد. خوى شما پست است و پيمانتان دستخوش شكست. دورويى تان شعاراست، و آبتان تلخ و ناگوار. آن كه ميان شما به سر برد، به كيفر گناهش گرفتار، و آن كه شما را ترك گويد، مشمول آمرزش پروردگار. گويى مسجد شما چون سينه كشتى است. به امر خدا زير و زبر آن در عذاب است، و هر كه در آن است غرقه در آب. (و در روايتى است كه:) به خدا سوگند، شهر شما غرقه آب شود. گويى مسجد آن را مى نگرم، چون سينه كشتى از آب برون مانده، يا شترمرغى بر سينه به زمين خفته. (و در روايتى:) چون سينه مرغى در ميان موج دريايى. (و در روايتى ديگر:) خاك شهر شما گنده ترين خاك است و زمين آن مغاك. نزديكترين به آب و دورترين شهرها به آسمان، و نه دهم شر و فساد نهفته در آن. آن كه درون شهر است زندانى گناه، و آن كه برون است، عفو خدايش پناه. گويى شهر شما را مى بينم كه از هر سو به آب درون است، جز كنگره هاى مسجد كه برون است، همچون سينه پرنده كه بر كوهه آب دريا نشسته.

خطبه 014-در نكوهش مردم بصره

در اين باب سرزمين شما به آب نزديك است، و دور از آسمان، خردهايتان اندك است و سفاهت در شما نمايان، نشانه تير بلاييد و طعمه لقمه ربايان و شكار حمله كنندگان.

خطبه 015-در برگرداندن بيت المال

درباره آنچه عثمان تيول بعضى كرده بود، و امام آن را به مسلمانان باز گرداند به خدا، اگر بينم كه به مهر زنان يا بهاى كنيزكان رفته باشد، آن را باز مى گردانم كه در عدالت گشايش است و آن كه عدالت را برنتابد، ستم را سختتر يابد.

خطبه 016-به هنگام بيعت در مدينه

چون در مدينه با او بيعت كردند آنچه مى گويم در عهده خويش مى دانم، و خود آن را پايندانم، آن كه عبرتهاى روزگار او را آشكار شود و از آن پندپذيرد و از كيفرها كه پيش چشم اوست عبرت گيرد، تقوى او را نگه دارد، و به سرنگون شدنش در شبهه ها نگذارد. بدانيد كه روزگار دگر باره شما را در بوته آزمايش ريخت، مانند روزى كه خدا پيامبر شما را برانگيخت. به خدايى كه او را به راستى مبعوث فرمود، به هم خواهيد درآميخت، و چون دانه كه در غربال ريزند، يا ديگ افزار كه در ديگ ريزند، روى هم خواهيد ريخت، تا آن كه در زير است زبر شود، و آن كه بر زبر است به زير در شود، و آنان كه واپس مانده اند، پيش برانند، و آنان كه پيش افتاده اند واپس مانند. به خدا سوگند، كلمه اى از حق را نپوشاندم، و دروغى بر زبان نراندم كه از چنين حال و چنين روز، آگاهم كرده اند هان اى مردم! خطاكاريها چون اسبهاى بد رفتارند و خطاكاران بر آن سوار، عنان گشاده مى تازند تا سوار خود را به آتش دراندازند. هان اى مردم! پرهيزگارى بارگيهايى را ماند رام، سواران بر آنها عنان بدست و آرام. مى رانند تا سواران خود را به بهشت درآرند. از ديرباز حق و باطل در پيكارند و هر يك را گروهى خ

ريدار. اگر باطل پيروز شود شيوه ديرين او است، و اگر حق اندك است، روزى، قدرت قرين اوست، اما كم افتد كه بينى، آب رفته در جو است. (مى گويم، زيبايى اين سخن كوتاه نه چندان است كه بتوان گفت، و بيننده و يا شنونده درماند كه درى بدين زيبايى، كه تواند سفت؟ و زياده بر آن چه گفتيم، در فصاحت تا بدان پايه است كه زبان در وصف آن درماند، و انديشه آدمى خود را به ژرفاى آن نرساند، و اين نكته را كه گفتم نداند جز كسى كه در اين صنعت بسى توسن فكرت راند، (و درنيابد آن را مگر مردم دانا.))

/ 253