حکمت 102 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید







حکمت 102

(و فرمود:) همانا خدا بر عهده شما واجبهايى نهاده، آن را ضايع مكنيد! و حدودى برايتان نهاده از آن مگذريد! و از چيزهايى تان باز داشته حرمت آن را مشكنيد و چيزهايى را براى شما نگفته و آن را از روى فراموشى وانگذارده، پس خود را درباره آن به رنج ميفكنيد.

حکمت 103

(و فرمود:) مردم چيزى از كار دين را براى بهبود دنياى خود وانگذارد جز آنكه خدا چيزى را كه زيانش از آن بيشتر است پيشاپيش آنان آرد.

حکمت 104

(و فرمود:) بسا دانشمند كه نادانى وى او را از پا در آورد و دانش او با او بود و او را سودى نكرد.

حکمت 105

(و فرمود:) به رگهاى دل اين آدمى گوشتپاره اى آويزان است كه شگفت تر چيز كه در اوست آن است، و آن دل است زيرا كه دل را ماده ها بود از حكمت و ضدهايى مخالف آن پس اگر در دل اميدى پديد آيد، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد، حرص آن را تباه سازد، و اگر نوميدى بر آن دست يابد، دريغ آن را بكشد، و اگر خشمش بگيرد برآشوبد و آرام نپذيرد، اگر سعادت خرسندى اش نصيب شود، عنان خويشتندارى از دست بدهد، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گيرد، پرهيزيدن او را مشغول گرداند، و اگر گشايشى در كارش پديد آيد، غفلت او را بربايد، و اگر مالى به دست آرد، توانگرى وى را به سركشى وادارد، و اگر مصيبتى بدو رسد ناشكيبايى رسوايش كند، و اگر به درويشى گرفتار شود، به بلا دچار شود، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند، ناتوانى وى را از پاى بنشاند، و اگر پر سير گردد، پرى شكم زيانش رساند. پس هر تقصير، آن را زيان است، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان.

حکمت 106

(و فرمود:) ما تكيه گاه ميان راهيم. آن كه از پس آمد به ما رسد، و آن كه پيش تاخته به ما باز گردد.

حکمت 107

(و فرمود:) فرمان خدا را برپا ندارد جز كسى كه در حق مدارا نكند و خود را خوار نسازد و پى طمعها نتازد.

حکمت 108

(سهل پسر حنيف انصارى پس از بازگشت از صفين در كوفه مرد، و امام او را از هر كس بيشتر دوست مى داشت فرمود:) اگر كوهى مرا دوست بدارد درهم فرو ريزد (و معنى آن اين است كه رنج بر او سخت شود و مصيبتها به سوى او شتاب گيرد. و چنين كار نكنند جز با پاكيزگان نيكوكار و گزيدگان اخيار. و اين مانند فرموده اوست كه:) هر كه ما اهل بيت را دوست گيرد، درويشى را همچون پوشاك بپذيرد (و گاه اين سخن را به معنى ديگرى تاويل كنند كه اينجا جاى آوردن آن نيست.)

حکمت 109

(و فرمود:) هيچ مال از خرد سودمندتر نيست، و هيچ تنهايى ترسناكتر از خود پسنديدن، و هيچ خرد چون تدبير انديشيدن، و هيچ بزرگوارى چون پرهيزگارى، و هيچ همنشين چون خوى نيكو، و هيچ ميراث چون فرهيخته شدن، و هيچ راهبر چون با عنايت خدا همراه بودن، و هيچ سوداگرى چون كردار نيك ورزيدن، و هيچ سود چون ثواب اندوختن، و هيچ پارسايى چون باز ايستادن هنگام ندانستن احكام، و هيچ زهد چون نخواستن حرام، و هيچ دانش چون به تفكر پرداختن، و هيچ عبادت چون واجبها را ادا ساختن، و هيچ ايمان چون آزرم و شكيبايى و هيچ حسب چون فروتنى، و هيچ شرف چون دانايى، و هيچ عزت چون بردبار بودن، و هيچ پشتيبان استوارتر از راى زدن.

حکمت 110

(و فرمود:) چون نيكوكارى بر زمانه و مردم آن غالب آيد و كسى به ديگرى گمان بد برد، كه از او فضيحتى آشكار نشده، ستم كرده است. و اگر بدكارى بر زمانه و مردم آن غالب شود و كسى به ديگرى گمان نيك برد خود را فريفته است.

حکمت 111

(و از او پرسيدند اميرمومنان! خود را چگونه مى بينى؟ فرمود:) چگونه بود آن كه در بقايش ناپايدار است و در تندرستى اش بيمار، و از آنجا كه در امان است مرگ به سوى وى روان است.

/ 253