آگاه باشيد كه شيطان حزب خود را فراهم ساخته، و سوار و پياده اش را فرا خوانده، و به سوى شما تاخته. حقيقت بينى من با من است، نه حق را از خود پوشيده داشته ام، و نه بر من پوشيده بوده است. به خدا سوگند، براى آنان آبگيرى پر كنم كه چون بدان درآمدند، برون شدن نتوانند، و چون برون شدند، خيال بازگشتن در سر نپرورانند.
خطبه 011-خطاب به محمد حنفيه
به پسرش، محمد حنفيه چون در نبرد جمل پرچم را بدو سپرد اگر كوهها از جاى كنده شود، تو جاى خويش بدار! دندانها را بر هم فشار، و كاسه سرت را به خدا عاريت سپار! پاى در زمين كوب و چشم بر كرانه سپاه نه، و بيم بر خود راه مده! و بدان كه پيروزى از سوى خدا است!
خطبه 012-پس از پيروزى بر اصحاب جمل
(چون خدا او را در نبرد جمل پيروز ساخت، يكى از ياران وى گفت: دوست داشتم برادرم فلان، اينجا بود تا ببيند خدا چگونه تو را بر دشمنانت نصرت بخشيد. فرمود: (برادرت دوستدار ما است؟) گفت آرى. فرمود:) پس با ما بوده است. مردمانى هم كه هنوز در پشت پدران و زهدان مادرانند، در اين كارزار با ما هستند، مردمى كه گردش روزگار نابيوسان آنان را روى كار آورد و ايمان بدانها نيرومند شود.