كه به برج بن مسهر طايى فرمود (برج چنانكه امام سخن او رامى شنيد گفت: داورى جز از آن خدا نيست، و برج از خارجيان بود.) خاموش باش! خدايت از خوبى دور گرداناد. اى دندان پيشين افتاده، به خدا حق پديد شد، و تو ناچيز بودى و آوازت آهسته، تا آنكه باطل بانگ برآورد، و تو سر برآوردى همانند شاخ بز، برون جسته.
خطبه 184-به همام درباره پرهيزكاران
(گفته اند يكى از ياران اميرالمومنين (ع) ، به نام همام، كه مردى عابد بود گفت: اى اميرمومنان، پرهيزگاران را براى من بستاى! چنانكه گويى به آنان مى نگرم! امام در پاسخ او درنگى نمود، سپس فرمود: اى همام از خدا بترس! و نيكوكار باش كه همانا خدا با كسانى است كه پرهيزگارند و آنان نيكو كردارند. همام خرسند نگرديد و به سوگند، بر امام اصرار ورزيد. امام (ع) خدا را ستود و بر او ثنا گفت و بر پيامبر (ص) و آل او درود فرستاد، سپس فرمود:) اما بعد، خداى سبحان و برتر از همگان، جهانيان را آفريد حالى كه بى نياز بود از طاعتشان و از نافرمانيشان درامان. چه از نافرمانى آن كه او را عصيان كند بدو زيانى نرسد، و طاعت آن كس كه فرمانش را برد بدو سودى ندهد. سپس روزى آنان را ميانشان قسمت كرد و بداد، و هر يك را در جايى كه درخور اوست نهاد. پس پرهيزگاران خداوندان فضيلتند در اين جهان، گفتارشان صواب است و ميانه روى شان شعار، و فروتنند در رفتار و گفتار، ديده هاشان را از آنچه خدا بر آنان حرام كرده پوشيده اند، و گوشهاشان را به دانشى كه آنان را سودمند است بداشته- و آن را نيوشيده-. در سختى چنان به سر مى برند، كه گويى به آسايش اندرند. و اگر ن