خطبه 229-در بيان پيشامدها - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





خطبه 229-در بيان پيشامدها

هان! بدانيد! آنان كه پدر و مادرم فدايشان باد، در شمار كسانى هستند كه در آسمان به نامند و در زمين گمنام. هم اكنون پشت كردن كارهاتان را چشم مى داريد و بر بريدن پيوندهاى خويش ديده بگماريد، و بر به كار گماشتن طفلان خردسال، و آن هنگامى است كه آسيب شمشير، مومن را آسانتر بود از به دست آوردن درهمى حلال. روزگارى كه پاداش بخشش گيرنده از دهنده بيشتر بود - چه او ستاند تا زنده ماند، و اين دهد اما حلال از حرام نداند-، آن هنگامى است كه مست شويد اما نه از مى خوارگى، بلكه از تن آسانى و فراخى زندگى، و سوگند خوريد نه از روى بى اختيارى، و دروغ گوييد نه از راه ناچارى. آن هنگامى است كه بلا شما را چنان گزد، كه دوش شتر را از پالان آسيب رسد. اين رنج چه ديرباز است، و اين اميد چه دور و دراز. اى مردم مهار باركشهايى را كه بار سنگين - گناهان- را مى برد دست بداريد، و امام حاكم خود را تنها مگذاريد تا از آن پس خود را سرزنش كنيد- و خطاكار بشماريد-. خود را در آتش فتنه اى كه پيشاپيش آن رفته ايد، بى انديشه درمياريد! و به يك سو شويد و راه را براى آن خالى بگذاريد، كه به جانم سوگند، با ايمان در شعله آن فتنه تباه گردد، و نامسلمان امان
يابد. همانا من ميان شما همانند چراغم در تاريكى، آن كه به تاريكى پاى گذارد از آن چراغ روشنى جويد، و سود بردارد. پس اى مردم! بشنويد و در دل بگنجانيد، و گوش دل خود را آماده كنيد تا نيك بدانيد.

خطبه 230-در سفارش به تقوا

اى مردم! شما را سفارش مى كنم به ترس از خدا و فراوان ستودن او به پاس عطاها كه به شما بخشيده و نعمتها كه ارزانيتان فرموده، و آنچه از وى به شما رسيده. چه نعمتها، كه شما را بدان مخصوص فرمود، و رحمت پى در پى، كه افزود. زشتيتان بر او آشكار بود و بر شما پوشيد، در دسترس گرفتنش بوديد، و شما را مهلت بخشيد. و شما را سفارش مى كنم به ياد آوردن مردن، و از مردن اندك غافل بودن، و چگونه از چيزى غافل شويد كه شما را فراموش نكند، و در چيزى طمع بنديد كه مهلتتان ندهد. اندرزگوى شما بس مرده هايى را كه ديديد. بر دوشها به گورهاشان بردند، نه خود سوار بودند، در گورهاشان فرود آوردند، نه خود فرود آمدند. گويى آنان آباد كننده دنيا نبودند، و گويى هميشه آخرت خانه هاشان بود، و پيوسته در آن غنودند. آنچه را وطن خود گرفته بودند، از آن رميدند، و در آنجا كه از آن مى رميدند، آرميدند. بدانچه از آن جدا شدند سرگرم گرديدند، و جايى را كه بدان رفتند تباه گردانيدند. نه از زشتى بازگرديدن توانند، و نه بر كار نيك افزودن. به دنيا خو گرفتند و آنان را فريفته ساخت، و بدان اعتماد كردند و بر خاكشان انداخت. پس بر يكديگر پيشى گيريد- خدايتان بيامرزاد!- د
ر خانه هاتان، كه شما را آباد كردن آن فرموده اند، و بدانچه خواهان آنتان ساخته اند و بدان خوانده اند. و با شكيبايى بر طاعت خدا و دورى گزيدن از معصيت او، كامل ساختن نعمتهايش را بخواهيد، كه فردا به امروز نزديك است، و چه شتابان گذرد ساعتها در روزها، و روزها در ماه، و ماهها در سال، و سالها در دروان زندگانى كوتاه.

/ 253