خطبه 165-تحريض به الفت با يكديگر - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از اين خطبه است در صفت بهشت: و اگر به ديده دل بنگرى بدان چه از بهشت برايت ستايند، دل بركنى از آنچه در دنياست، هر چند بديع و زيباست، از خواهشهاى نفسانى، و خوشيهاى زندگانى، و منظره هاى آراسته- زر و سيم و ديگر خواسته- و بينديشى در جنبش درختها كه در كناره هاى جويباران است، و در آويختن خوشه هاى لولو آبدار بر شاخه هاى آن درختانى كه ريشه هاى آن در پشته هاى مشك نهان است، و رسته بر و بر شاخسار، و رستن اين ميوه هاى گونه گون، در غلافها و پوششهاى درون. شاخه ها بى رنجى خم گردد و چنان كه چيننده آن خواهد در دسترس او بود. تگرد ساكنان آن، پيرامون كاخهايهايشان گردند، و آنان را عسلهاى پاكيزه و شرابهاى پالوده دهند. مردمى باشند كه بخشش- الهى- به آنان پيوسته بود، تا در خانه قرار بار گشودند و از رنج سفرها آسودند. پس اى شنونده اگر دل خود را مشغول دارى به انديشه رسيدن بدان منظره هاى زيبا كه به خاطر آرى، جانت از شوق آن برآيد- تا به بهشت رخت گشايد- و خود از اين مجلس من رخت بردارى، و به همسايگى خفتگان در گورها شتابان روى آرى. خداى به رحمت خود، ما و شما را از آنان گرداند كه به دل كوشند تا خود را به منزلهاى نيكوكاران رسانند

. تفسير بعض كلمه هاى غريب كه در اين خطبه است: (ار، كنايت از نكاح است. گويند: ار المراه يورها. (نكاح كرد او را) ، و قول امام: كانه قلع دارى عنجه نوتيه، قلع بادبان كشتى است، دارى منسوب به دارين است، و آن شهركى است بر كنار دريا كه بوى خوش از آن آرند. عنجه: آن را برگرداند. گويند: عنجت الناقه، بر وزن نصرت، اعنجها عنجا، هنگامى كه آن را برگردانى، و نوتى كشتيبان است، و گفته امام: ضفتى جفونه، هر دو گوشه پلك را خواهد، و ضفتان به معنى دو جانب است، و گفته او: و فلذ الزبر جد فلذ جمع فلذه است به معنى پاره، و گفته او: كبائس اللولو الرطب، كباسه خوشه است و عساليج شاخه هاست، و يكى آن عسلوج است.)

خطبه 165-تحريض به الفت با يكديگر

بايد خرد سالتان از كلانسالتان پيروى كند، و كلانسالتان به خردسالتان مهربان باشد. همچون بدخويان حاهليت مباشيد، كه نه در دين فهمى دارند، و نه شناساى كردگارند،- به صورت انسان، و درون پستتر از جانوران-. همانند تخمى در گودالى به ريگستان، كه شترمرغ نهد در آن، اگر بشكنندش گناه است، و اگر نهندش، بود كه درونش مارى سياه است.

از اين خطبه است پس از سازوارى جدا گرديدند، و از اصل خود به پراكندگى گراييدند. بعضى از آنان به شاخه اى چسبيده، و هر كجا چمد بدان سو خميده، ليكن خداى تعالى به زودى آنان را براى بدترين روز امويان چنان فراهم كند، كه پاره هاى ابر پاييزى به هم درشود. خدا ميان آنان الفت افكند، و چون توده ابر به هم نشسته فراهمشان كند. آنگاه درها براى آنان بگشايد تا به راه افتند از آنجا كه بايد، چون سيل دو باغستان مردم سبا، كه با روان شدن آن چيزى بر جاى نماند و نه پشته اى بر پاى، نه كوه پيوسته به هم فشرده مانع روان شدن آن سيل گرديد، نه زمين بلند پر سنگ و گل، راه آن را بريد. خدا آنان را پنهان در دل دره هاى خود بپراكند سپس چون چشمه سارها در زمين روان كند. به آنان حق مردمى را از مردم ديگر بستاند، و مردمى را توانايى دهد و در خانه هاى مردم ديگر ساكن گرداند. به خدا سوگند، پس از قدرت و رفعتى كه يافته اند آنچه در دست دارند بگدازد، چنانكه دنبه با آتش نسازد.

اى مردم! اگر يارى حق را فرو نمى گذاشتيد، و از خوار ساختن باطل دست برنمى داشتيد، آن كه به پايه شما نيست ديده طمع به شما نمى دوخت، و هيچ نيرومندى بر شما مهترى نمى فروخت. اما شما سرگردان شديد چون سرگردانى اسرائيليان. و به جانم سوگند، كه اين سرگردانى پس از من افزون گردد چندان. چرا كه حق را پشت سر نهاديد و از آن گسستيد، از نزديك بريديد، و به دور پيوستيد، و بدانيد اگر آن را پيروى كنيد كه شما را مى خواند و به راه رسولتان مى راند، از رنج بيراهه رفتن آسوده ايد، و بار سنگين و دشوار را از گردنها به يك سو نهاده ايد.

/ 253