شبهه را شبهه ناميده اند چون حق را ماند، ليكن دوستان خدا را فريفتن نتواند كه يقين، چراغ رهگذر ايشان است، و رستگارى راهبر. اما دشمنان خدا را گمراهى دعوت كننده است، و كورى همراه برنده. پس نه آن كه بيم مرگ دارد، از آن رهد، و نه آن كه زندگانى جاودانه خواهد بدان رسد.
خطبه 039-نكوهش ياران
گرفتار كسانى شده ام كه چون امر مى كنم فرمان نمى برند، و چون مى خوانم پاسخ نمى دهند. اى ناكسان! براى چه در انتظاريد؟ و چرا براى يارى دين خدا گامى بر نمى داريد؟ دينى كو كه فراهمتان دارد، غيرتى كو تا شما را به غضب آرد؟ فرياد مى خواهم و يارى مى جويم، نه سخنم مى شنويد نه فرمانم را مى بريد، تا آنگاه كه پايان كار پديدار گردد و زشتى آن آشكار. نه انتقامى را با شما بتوان كشيد، و نه با يارى شما به مقصود توان رسيد. شما را به يارى برادرانتان خواندم، همچون شترى كه از درد سينه بنالد و زخم پشت او را از رفتن باز دارد، ناله در گلو شكستيد و بر جاى خويش نشستيد. سرانجام دسته اى نزد من آمد لرزان، ناتوان (گويى به كام مرگشان مى برند و آنان نگران). (مى گويم، (متذائب) از سخن امام، به معنى مضطرب است، از (تذاءبت الريح) يعنى وزش باد مضطرب گشت، و ذئب را ذئب گرگ ناميده اند چون در رفتن اضطراب دارد.)