ترجمه نهج البلاغه

سید جعفر شهیدی

نسخه متنی -صفحه : 253/ 67
نمايش فراداده

خطبه 115-در اندرز به ياران

او را فرستاد تا حق را دعوت كننده راه باشد، و بر آفريدگان گواه باشد. او پيامهاى پروردگارش را رساند. نه سستى كرد و نه باز ماند، و در راه خدا با دشمنان او جهاد كرد، نه ناتوان شد و نه عذرى آورد. پيشواى هر كه پرهيزگارى پيش گيرد، و ديده هر كه هدايت پذيرد.

از اين خطبه است: اگر آنچه من مى دانم- و غيب آن بر شما پوشيده است- مى دانستيد، به بيابانها مى شديد، و بر كرده هاى خويش مى گريستيد. به سر و سينه مى زديد، و مالهاى خود را بى نگهبان وا مى گذاشتيد، و كسى را بر آن نمى گماشتيد، و هر يك كار خود را مى ساخت و به ديگرى نمى پرداخت. ليكن آنچه را فرا ياد شما آوردند، به فراموشى سپرديد، و از آنچه تان ترساندند خود را ايمن ديديد. پس انديشه درست از سرتان رفته است، و كارها بر شما آشفته. به خدا، دوست داشتم خدا ميان من و شما جدايى اندازد، و مرا بدان كه از شما به من سزاوارتر است ملحق سازد. به خدا كه، مردمى بودند: مبارك راى، آراسته به بردبارى، راست گفتار، وا نهنده ستم و زشتكارى. پيش افتادند، و راه راست را گرفتند، و در آن راه، شتابان رفتند. پس پيروز شدند به نعمت جاودان، و كرامت گوارا و رايگان. به خدا، به زودى مردى از ثقيف بر شما چيره شود مردى سبكسر، گردنكش و ستمگر، كه مالتان را ببرد و پوستتان را بدرد، ابووذحه! بس كن. (مى گويم، وذحه: خنفساء، خبزدوك- سرگين گردان- بود، و در اين گفتار اشارتى است به حجاج و او را با خبزدوك داستانى است كه اينجا جاى گفتن آن نيست.)

خطبه 116-موعظه ياران

و از سخنان آن حضرت است نه مالهايى بخشيديد در راه كسى كه آن مالها را روزى كرد، و نه جانهايى به خطر افكنديد به خاطر آنكه آن جانها را پديد آورد. شما، به نام خدا خود را از ديگر بندگان خدا گراميتر مى شماريد، و خدا را در ديده بندگان وى حرمت نمى گذاريد. پند گيريد از فرود آمدنتان در خانه هاى كسان، كه پيش از شما مى بودند در آن، و بريدن پيوند از نزديكتر برادران.

خطبه 117-ستودن ياران خود

و از سخنان آن حضرت است شماييد ياران حق، و برادران در دين و ايمان، و در روز جنگ، چون سپر نگاهبان، و خاصگانيد و محرمان، جدا از ديگر مردمان. آن را كه پشت كند، به يارى شما مى زنم و به راه مى آورم، و طاعت آن را كه رو آرد، اميد مى دارم. پس مرا يارى كنيد، به خيرخواهى نمودن، نصيحتى تهى از دغلى و دورويى بودن كه به خدا، من از مردمان بر مردمان اولايم،- كه وصى و جانشين رسول خدايم-.