ترجمه نهج البلاغه

عزیزالله جوینی

نسخه متنی -صفحه : 398/ 221
نمايش فراداده

نامه 044-به زياد بن ابيه

و از نامه هاى آن حضرت- عليه السلام- است، وا زياد بن ابيه، و خبر رسيد به امير(مومنان) عليه السلام كه به درستى كه معاويه نامه بنوشت به او، مى خواست فريب دادن او را به لاحق گردانيدن او به نسب خود: مى گويد مر تو را: به درستى كه تو برادر منى، بشناختم كه معاويه بنوشت به تو كه بلغزيدن مى خواهد خرد تو را، و كند شدن مى خواهد تيزى تو را، پس حذر كن از او، به درستى كه او شيطان است كه آيد به مرد از پيش او و از پس او، و از راست او و از چپ او، تا درافكند او را در حال غفلت او، و در ربايد (او را در حين) فريفتن او. و به درستى كه بود از ابوسفيان در زمان (خلافت) عمر خطاب، ناگاه جستنى از حديث نفس (او)، و وسوسه اى از وسوسه هاى شيطان، (كه) ثابت نشود به او نسبتى، و سزاوار نشود به او ميراثى، و تعلق گيرنده به آن (گفتار) همچو در شونده در (ميان) شراب (خواران است كه هميشه او را برانند از خود و) دفع كنند، و (مانند چيزى است در حال) آويختن (كه مدام جنبان و) مضطرب (با)شد.