و حكايت كرد از او- عليه السلام- ابوجعفر محمد پسر على (بن الحسين)، باقر عليهماالسلام- كه او گفت- عليه السلام: (بود) در زمين دو امان از عذاب خداى سبحانه و تعالى، پس برداشتند يكى از آن دو را، پس فراگيريد و ملازم باشيد ديگرى را، پس چنگ در زنيد به او. اما آن امان كه برداشتند، پس آن رسو(ل) خدا است- صلعم. و اما آن امان كه باقى است، پس استغفار است. گفت خداى تعالى: و نيست كه باشد خدا كه عذاب كند آنها را و (حال آن كه) تو در ميان ايشان باشى، و نيست كه باشد خدا عذاب كننده ايشان و ايشان استغفار كنند. (سيد رضى گويد): و اين از خوبيهاى بيرون آوردن (اسرار) است، و لطيفه هاى بيرون آوردن (افكار).
هر كه اصلاح كند آنچه ميان او و ميان خدا بود، با صلاح كند خدا آنچه ميان او بود و ميان مردمان. و هر كه اصلاح كند كار آخرت خود را، اصلاح كند خدا كار دنياى او (را). و هر كه باشد مر او را از نفس او پند دهنده(اى)، باشد بر او از خدا نگهدارنده اى.
فقيه هر فقيهى آن كس است كه نوميد نكند مردمان را از رحمت خدا، و نوميد نكند ايشان را از رحمت خدا، و ايمن نكند ايشان را از مكر خدا.
و گفت او- عليه السلام: فرو مايه ترين علم آن است كه باشد بر زبان و بلندترين او آن است كه ظاهر شو(د) در جوارح و اركان.