ترجمه نهج البلاغه

عزیزالله جوینی

نسخه متنی -صفحه : 398/ 360
نمايش فراداده

حکمت 341

هر كه نظر كند در عيب نفس خود مشغول شود از عيب غير خود، و هر كه راضى شو(د) به روزى خدا اندوهگن نشود بر آنچه فايت شد از او، و هر كه بكشد شمشير ظلم بكشند او را به آن. و هر كه رنج كشد در كارها هلاك شود، و هر كه درشود در لجه دريا غرق شود، و هر كه درشود در مواضع بد تهمت بزنند به او. و آن كس كه بسيار باشد سخن او بسيار باشد خطاى ا(و)، و آن كس كه بسيار باشد خطاى او كم باشد حياى او، و هر كه كم باشد حياى او كم باشد پرهيزگارى او، و هر كه كم باشد پرهيزگارى او مرده باشد دل او، و هر كه مرده باشد دل او در رود به آتش دوزخ. و هر كه نظر كند در عيبهاى مردمان پس زشت داند آن را، پس (از آن) رضا دهد آن (عيبها) را براى نفس خود، پس آن احمق باشد به عين خود. (و) قناعت مالى است كه به آخر نرسد، و هر كس كه بسيار گرداند ذكر مرگ (را) راضى شود از دنيا به اندك. و هر كس كه بداند كه سخن او از (جمله) عمل (او) است اندك باشد سخن او، مگر در آنچه مهم (براى) او باشد.

حکمت 342

و گفت- عليه السلام: مر ظالم را از مردمان سه علامت باشد، ظلم كند آن كس را كه بالاتر او باشد به نافرمانى، و آن كس را كه كمتر او باشد به غلبه، و معاونت كند گروه ظالمان را.

حکمت 343

(و گفت- عليه السلام): نزديك نهايت سختى، باشد فرجى (و گشايشى)، و نزديك تنگ فراگرفتن حلقه هاى بلا، باشد آسايش.

حکمت 344

و گفت- عليه السلام مر بعض اصحاب خود را: مگردان بيشترين شغل خود را به اهل (خود) و ولد خود، پس اگر باشند اهل تو و ولد تو دوستان خدا، پس به درستى كه خدا ضايع نكند دوستان خود را، و اگر باشند دشمنان خدا، پس چيست غم تو و شغل تو براى دشمنان خدا؟