از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است، بسرهنگان لشگرها، بهنگاميكه بخلافت رسيدند: پس از سپاس و ستايش خدا و رسول اكرم، جز اين نيست كه هلاكت آنانكه پيش از شما بودند جهتش اين بود كه آنها مردم را از حق باز داشتند، مردم هم آنرا خريدارى كردند (و براه گمراهى در افتادند) و اينكه آنها را بباطل واداشتند، آنها هم پيروى كردند (پس شما از حالات آنها پند گرفته، مردم را براه راست هدايت كنيد، تا رستگار باشيد).
بهنگام فتنه و آشوب همچون بچه شترى دو ساله باش كه نه براى سوار شدنش پشتى و نه براى دوشيدنش پستانى است (شتر بچه دو ساله كه سه سال را تمام نكرده است كمرش طاقت سوارى نداشته و چون مذكر است پستان پر شير نيز ندارد و حضرت ميفرمايد در جائى كه فتنه ظاهر و تشخيص دشوار باشد بايد از فتنه كنارى گرفت، و لكن اگر طرف حق هويدا بود آن فتنه نيست و بايد بيارى حق شتافت همچون جنگ اميرالمومنين عليه السلام با معاويه در صفين).
هر آنكه طمع را ملازم گرديد (و آنرا مانند پيراهنى بر دل خود پوشاند براستى كه) خويشتن را خوار ساخت و هر آنكه نيازمندى و گرفتاريش را براى شرح داد، تن بخوارى و پستى سپرده است هر آنكه زبانش را بر خود امارت داد نسبت بخود خفت روا داشته است.