دوستان را از دست دادن تنها زيستن است. (( در اين كتاب همين حكمت باشماره كلمه قصار 63 در صفحه 1046 نيز آمده است.)) غريب كسى است كه دوستى ندارد. (( در اين كتاب همين حكمت باشماره كلمه قصار 62 در صفحه 1045 نيز آمده است.))
حاجت را از دست دادن آسانتر تا از ناكس درخواست كردن.
از بخشش و لو كم شرمنده مباش، كه محروم كردن سائل از آن بى بهاتر است.
زيور نادارى خويشتن دارى، و آرايش دارائى سپاسگذارى است. در اين كتاب عبارت (( مردن شيرين تر تا از ناكسان چيزى خواستن.)) نيز به همراه ترجمه كلمه قصار 66 آمده است .
بهنگام ناكامى از جهان دربند گذشته مباش.
نادان ديده نشود جز اينكه يا كار را بحد نرساند و يا از حد بگذراند.
آنجا كه عقل كامل باشد سخن كم گفته شود.
روزگار بدنها را كهنه، و آرزوها را نو ميسازد، مرگ را نزديك و اميد را دور ميگرداند، هر آنكه بر او دست يافت دچار رنج، و آنكه آن بدستش نيفتاد بدرد و اندوه گرفتار است.
آنكس كه خود را به پيشوائى مردم وادارد، بايدش از تعليم مردم خود را تعليم دهد، و بايستى ادب آموختنش با رفتار و روشش از ادب آموختنش بزبانش باشد، و مودب نفس خويش به تكريم و تعظيم سزاوارتر از معلم و مودب مردم است.