شگفتا شايد گمان تو آن باشد كه سفر ما از روى قضائى لازم و قدرى واجب بوده است، (و تو مجبور بوده نه مختار) اگر آن اينطور باشد البته ثواب و عقاب باطل و وعد و وعيد ساقط بودى، (براى آنكه مطيع مجبور در خور اجر و ثواب نباشد، چون جبرا اطاعت خدا را كرده است، و همچنين گناهكار مجبور مستحق ثواب بودى، چون عصيانش از روى اجبار انجام گرفته است) بدانكه پاك پروردگار بندگانش را باطاعت فرمان داد، و حال آنكه آنان مخير بودند، و نهيشان كرد از عصيان براى ترساندنشان (از عقاب) و آنان را تكليفى آسان فرمود، نه تكليفى شاق و دشوار، و در برابر كار كم ثواب بسيار عطا فرمود، و عصيان كرده نشد از روى مقهور بودن گنهكاران، و اطاعت كرده نشد از جهه مجبور بودن اطاعت كنندگان نه پيمبران را به بيهوده و بازيچه فرستاد، و نه كتب را بدون فائده نازل فرمود، و نه آفرينش آسمانها و زمينها بدون نتيجه و باطل است (بلكه تمام اينها براى آنست كه بشر مختار از راه طغيان و سركشى، به افتادگى و بندگى گرايد اى سوال كننده زنهار لب بدين سخن ميالاى، و از اين گمان سخيف كه عبده اوثان و جنود شيطان كه قدريه و مجوس اين امت و بدان اندراند بيرون باش) كه اين گمان كسانى است كه بدين خدا كافر شده باشند، واى بر كفار از آتش جهنم. (اصبغ ابن نباته روايت كند كه اين سائل پيرمردى بود همين كه اين بيان شيوا را از حضرت شنيد پرسيد پس قضا و قدر خداوندى كدام است فرمود: آن حكم و امرى است از جانب خدايتعالى، آنگاه اين آيه را كه در سوره 17 و آيه 23 ميباشد از قرآن مجيد تلاوت فرمود: و قضى ربك ان لاتعبدوا الا اياه خداوند مقرر فرموده است كه جز او را نپرستيد، پير بحال شادى از جاى برخاسته و ميخواند: انت الامام الذى نرجو بطاعته يوم النثور من الرحمن رضوانا او ضحت من ديننا ما كان ملتبسا جزاك ربك عنا فيه احسانا تو آن پيشوائى هستى كه به پيروى از تو فرداى قيامت از خداوند بخشنده اميد آمرزش داريم، تو از دين مال آنچه را كه بر ما پوشيده بود روشن ساختى خدا از جانب ما در اين امر بتو پاداشى نيكو دهاد).
حكمت را هر جا باشد فراگير، زيرا كه بعضى از آن حكمت در سينه مرد منافق است و در سينه او مضطرب و لرزان است تا بيرون آمده، و در سينه مومن كه دارنده آنست فرود آيد.
حكمت گمگشته مومن است آنرا فرا گير اگر چه از منافق و دوران باشد.
بهاى هر مردى باندازه نيكى او است. سيدرضى (ره) گويد: اين كلمه ايست كه بقيمت در نيايد، و حكمتى با آن سنجيده نشود، و سخنى با آن برابرى نكند.
شما را پنج چيز سفارش ميكنم كه اگر در طلب آنها پاها را به پهلوى شتر بكوبيد (و راه ببريد) البته سزاوار است 1- انسان نبايد از هيچكس بجز از پروردگارش اميدوار باشد. 2- انسان نبايد از هيچ چيز بجز از گناهش بترسد. 3- انسان نبايد بهنگاميكه از چيزى پرسيده ميشود اگر نميداند از ندانم گفتن شرمنده باشد. 4- انسان نبايد از هيچكس خجالت بكشد بهنگاميكه دانشى را فرا گرفتن خواهد. 5- بر شما باد بصبر و شكيب زيرا كه صبر براى ايمان همچون سر است در پيكر و بدنى كه سرى ندارد و سودى ندارد، و ايمانيكه در آن صبر نيست بيفائده است.
مردى در ستايش آن حضرت راه افراط پيمود، در حاليكه او متهم بدشمنى آن حضرت بود حضرتش فرمود: من از آنچه تو گوئى فرودتر، و از آنچه در دل تو است (از عداوت و نشناختنت مرا بمقام امامت) بالاترم.