بهنگاميكه آن حضرت را از كشته شدن محمد بن ابى بكر رضى الله عنه آگهى رسيد فرمود براستى كه اندوه ما در مرگ محمد باندازه شادى شاميان است لكن (تفاوت اين است كه سپاهيان معاويه) دشمنى را كم كرده اند، و ما دوستى را از دست داديم.
عمريكه خداوند در آن عذر و بهانه فرزند آدم را ميپذيرد شصت سال است (كه ميتواند عرض كند خداى من وساوس شيطانى و هواجس نفسانى مرا بگمراهى كشيدند ولى در زمان ما كه كمتر كسى عمرش از شصت تجاوز ميكند انسان بايد هلاك كار را روى پايه چهل گذاشته بتوبه و تدارك برخيزد، چنانچه احاديث بسيارى نيز همين معنى را حاكى است).
آنكه گنه بر وى دست يابد با همه پيروزى پيروزمند نيست (بلكه خوار است زيرا پيروزى و موفقيت در هر كارى شرطش از دستورات الهى خارج نشدن است وگرنه هركس ميتواند از راه غير مشروع مانند قتل و سرقت پيروزى بدست آورد.
پاك پروردگار روزى تهيدستان را در اموال توانگران فرض و واجب گردانيده است، فلذا، هنگاميكه توانگر از دادن زر دريغ گويد تهيدست گرسنه اند، و خداوند پاك توانگران را براى اينكارشان تحت بازپرسى كشد.
بى نيازى از پوزش خواستن ارجمندتر تا آن را تصديق كردن (كار را چنان بگذار كه بپوزشت نياز نيفتد تا ناچار شوى، و آن كار ناشايست را تصديق كنى و گردن گذارى).
كمتر چيزيكه لازم است شما آن را براى پاك پروردگار بجاى آريد آنست كه با نعمتهاى او بر معصيتهايش يارى مجوئيد، (و اگر با طاعت از وى شكر نعمتش بجاى نمى آوريد لااقل كفران نعمت ننمائيد و آن را در عصيانش بكار مبريد).