حکمت 313 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 313

عبدالله عباس وقتى ميخواست آن حضرت را وادار بكارى كند كه ميل مبارك حضرت با آن همراه نبود لذا بدو فرمود: (پسر عباس در هر امريكه من با تو مشورت ميكنم) تو را سزد كه مرا راهنمائى كنى، من هم راى و انديشه خويش را در آن مى سنجم (اگر راى تو را موافق يافتم پيروى ميكنم و) اگر پيروى نكردم تو بايد از من پيروى كنى (زيرا من چيزى را كه نميدانى ميدانم، و اگر نباشد راعى و رعيت در افكار مساوى باشند امام را بر ماموم فضلى نيست، و ظاهرا اين در موقعى بود كه حضرت بخلافت ظاهرى رسيده و ابن عباس از بس شيفته و دلباخته حضرت بود براى اينكه سركشان ياغى نشوند و كار خلافت بسامان شود از حضرت درخواست كرد كه معاويه را در شام و طلحه را در بصره و زبير را در كوفه امارت دهد و شايد در اين باب پس از مشورت با حضرت اصرارى كرده باشد، حضرت فرموده باشند من براى ديگران دين خويش را تباه نسازم آنگاه فرمايش بالا را ايراد كرده باشند).

حکمت 314

بهنگام بازگشت از صفين و ورود بكوفه آن حضرت عليه السلام بر شباميين (كه طايفه از عرب اند) گذر كرد و گريه زنان را بر شهيدى صفين شنودند، در اين هنگام حرب بن شرحيل شبامى كه از روساء قوم خود بود شرفياب خدمت حضرت شد حضرت به او فرمودند: آيا سزاوار است بر اين گريه كه مى شنوم زنان شما بر شما غلبه كنند، چرا جلو اينها را از اين ضجه و شيون نميگيريد (مگر نميدانيد شيون زن شوهر كشته و دختر پدر كشته تا چه اندازه جگرگداز است و دل مردان را از جنگ سرد ميكند) حضرت عليه السلام سواره و حرب خواست پياده در ركابش روان شود حضرت فرمودند باز گرد كه پياده آمدن چون توئى با من در اينحال براى والى گرفتارى و براى مومن خواريست

حکمت 315

جنگ نهروان كه تمام شد حضرت عليه السلام بكشتگان خوارج گذر كرده و فرمودند: خذلان و خوارى بر شما باد كه آنكه شما را بفريفت بزيانتان افكند عرض كردند يا اميرالمومنين آنها را كى فريب داد؟ فرمود: شيطان راه زننده، و نفوسيكه بزشتى امر كننده اند، آنان را گول زد و راه گناهان را برايشان باز كرد و (در پيكار با من) به آنها وعده پيروزى داد، و روى اين اصل آنها را بسختى به آتش نگونسار كرد.

حکمت 316

خداى را در نهانيها پاس داريد و بترسيد كه شاهد خود حاكم است (و بهنگام كيفر نيازى بشاهد ديگر نيست)

/ 305