نامه 066-به عبدالله بن عباس - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 066-به عبدالله بن عباس

از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است، به عبدالله ابن عباس (كه او را از شادمانى و اندوهناكى در كم و زياد شدن چيزها جهان باز داشته اند) پيش از اين هم (در نامه 22( اين نامه بعبارتى ديگر بيان شده است. پس از حمد و ستايش خدا و رسول، بديهى است گاهى شخص خورسند ميگردد بچيزيكه مقدر شده است كه آن چيز به او نرسد، و اندوهگين ميشود بر چيزيكه رسيدن آن چيزى بوى مقدر نگرديده است، بنابراين نبايد بزرگترين چيزيكه تو از دنيايت بدان ميرسى رسيدن بلذتى يا بكار بردن خشمى باشد، بلكه بايد خاموش كردن آتش باطل، و زنده نگهداشتن حق موجب خورسندى تو باشد، خوشحال باش بدانچه كه از پيش فرستادى، و غمگين باش بر چيزيكه آن را از كف نهاده، و همواره براى پس از مرگت غمنده و انديشناك باش (غرض بشر براى آخرت است، آنچه از دنيا كه از دست رفت غصه ندارد، چون خود دنيا فانى است، و آنچه براى آخرت بدست مى آيد موجب خرسندى است، چون آخرت باقى است.

نامه 067-به قثم بن عباس

از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است به قثم ابن عباس، كه از جانب آن حضرت فرماندار مكه بود. ( و در اين نامه دستور فرموده اند: كه او بموقع حج در موسم حاضر شده، بمردم كمك دهد، مكيان را از اجاره گرفتن از حجاج مانع گردد، اى پسر عباس) حج را با مردم بپايدار (و مسائل و آداب را به آنان بياموز) و روزهاى خداى را بيادشان آر (كه بر سر گذشتگان در اثر نافرمانى چه آمد، تا آنها در آن بارگاه كبريائى از سر سوز بنالند، و بتوبه دانا به بگرايند) صبح و سرشب با آنان بنشين، و براى آنكه مسئله (از مسائل صبح را) ميپرسد فتوى بده، نادان را بياموز، با دانشمند مذاكره كن (تا مسائل مشتبه را متذكر گردد) فقط زبان تو بايستى بر مردم سفير و ميانجى باشد، فقط دربانت بايستى خودت باشى (اين خوى فراعنه و قياصره است، كه خويشتن روى از مردم در پوشند، و كارها را با سفير و دربان انجام دهند، بين فرماندار حرم خدا با آنها تفاوت بسيار بايد باشد، اى قثم) نكند كه نيازمندى را از ديدار خويش محروم سازى، كه اگر كردى و در نخستين برخوردش از دربار تو نوميد بازگردد، آخر كار ستوده نخواهى شد (بلكه بعكس زبان بنكوهشت خواهد گشاد). در عيالمندان و گرسنگان كه نزد ت
واند (بديده مهر) بنگر، و هر آنچه از مال خداى كه نزدت گرد آمده است، به مصرف آنان برسان، در حاليكه آن را بكسانيكه درويش و نيازمند (و دور از تو هم باشند) رسانده باشى، و آنگاه آنچه زياد آمد براى ما بفرست، تا ما آن را بكسانيكه در نزدمان هستند تقسيم كنيم. ديگر اينكه مكيان را بفرماى كه از ساكن (و حجاجيكه براى گذاردن حج بمكه منزل گزيده اند) كرايه نگيريد (كه اگر گرفتند خلاف دستور خدا رفتار كرده اند) چرا كه پاك پروردگار (در قرآن كريم در ذيل آيه 25 سوره 23 فرمايد: سواء العاكف فيه و الباد يعنى غريب و بومى در خانه كعبه (بهنگام حج) يكسانند، و عاكف كسى است كه ساكن در مكه، و بادى حاجى است كه اهل مكه نيست (فلذا مگذار كه مكيان از حاجيان جاره دريافت كنند) خداوند ما و شما را بكردار نيكى كه مورد پسند او است بدارد، والسلام.

/ 305