خطبه 059-خبر دادن از پايان كار خوارج - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 059-خبر دادن از پايان كار خوارج

(همينكه خوارج نهروان كشته شدند خدمت حضرت عليه السلام گفته شد يا اميرالمومنين همه اينقوم هلاك شدند فرمود): نه به خدا بدرستيكه اينان نطفهائى هستند در پشت مردان و رحمهاى زنان هر زمان از آنان شاخى بر آيد قطع خواهد شد (هر وقت گردن كسى از ايشان پيدا شده خروج كند كشته خواهد شد) تا اينكه آخر ايشان (همه) دزدان و راهزنان ميشوند (بطوريكه حضرت خبر داده بودند نه تن از خوارج از جنگ نهروان نجات پيدا كرده و از آنان فرزندان بسيارى مانند شيب ابن يزيد شيبانى و مستورد و قطرى و حوثره اسدى و حابس طائى پيدا شده و هميشه مزاحم خلفاء زمان خود بوده و بالاخره عقاب آنها دست بدزدى و راه زنى برآورده و اموال مردم را ميربودند).

خطبه 060-در باب خوارج

و نيز حضرت عليه السلام اين سخن را درباره خوارج فرمايد: پس از من خوارج را نكشيد زيرا آنكه طالب حق است و خطا ميكند مانند كسيكه طالب باطل است و آنرا درميبايد نيست سيدرضى عليه الرحمه گويد: مقصود حضرت از طالب باطل معاويه و ياران او هستند (كه بدون حق خلافت را براى خود ميخواستند بخلاف خوارج كه مطيع و فرمان بردار خليفه وقت بودند منتهى به اشتباه افتاده بودند).

خطبه 061-هشدار به كشته شدن

از سخنان آن حضرت عليه السلام است هنگاميكه او را از كشته شدن ناگهانى بدست ابن ملجم ترسانيدند بيان فرمودند: خداوند براى من سپرى نگهدارنده قرار داده (كه مرا بوسيله آن سپر يعنى تقدير حفط ميكند) پس هر گاه كه روز من سر آيد سپر از من جدا شده و مرا بدست مرگ مى سپارد پس اين هنگام است كه خدنگ (مرگ) خطا نكرده (بنشان ميخورد) و زخم آن التيام پذير نيست.

خطبه 062-نكوهش دنيا

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است كه در نكوهش گيتى بيان فرموده: آگاه باشيد جهان سرائى است كه هيچ كس از آن (از عذاب آخرت) بسلامت نماند جز اينكه در آن عمل (صالح) بنمايد و هيچكس رستگار نشود بچيزى كه براى آن دنيا است (بلكه رستگارى در كاريست كه براى خدا باشد) مردم در دنيا دچار امتحان و آزمايش شده اند0 پس هر كه دل بر آن نبسته و براى آخرت عمل كرد ناجى، و هر كه دل به آن سپرده و آخرت را فراموش كرد هالك است، هر چه براى تمتع از جهان برگرفتند (بحسرت) از آن بيرون كرده شوند (ملك الموت آنانرا قصرها و كاخهائيكه از خون دل ايتام و بيوه زنان سر پا كرده اند بخوارى تمام بيرون ميكشد) و حساب آنها را (در موقف) از آنان مى طلبند، و آنچه از دنيا براى غير دنيا گرد آوردند بر آن وارد شده و در آن نشيمن گيرند (در كاخهاى دلاويزيكه در اثر دستگيرى بينوايان در جهان براى آخرت خود ساخته اند اقامت نمايند) جهان در نزد خردمندان همچون برگشتن سايه ايست كه آنرا نگسترده جمعش بينى و زياد نشده كمش بنگرى (مانند سايه سريع الزوال است).

خطبه 063-تشويق به عمل صالح

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام كه در آن مردم را امر بتقوى و تهيه توشه براى سفر آخرت كرده بندگان خدا از خدا بپرهيزيد (او را معصيت نكنيد) و بواسطه كردارهاى (نيك) خويش بر مرگهاتان پيشدستى كنيد (پيش از مرگ اسباب آسايش پس از مرگ را فراهم نمائيد) بهر چه از برايتان باقى ميماند بخريد آنچه كه از دستتان ميرود (دنيا) را به آخرت سودا كنيد كه در اين معامله سودى فراوان است) از جهان كوچ كنيد كه براى كوچ دادن شما جديت بخرج داده ميشود (شما را بشتاب كشانيده و مى برند) پس براى مرگ مهيا باشيد كه بر سرتان سايه افكنده است (و مانند) گروهى باشيد كه بانگى بر آنان زده شده آگاه (و از خواب غفلت بيدار) گشته و دانستند جهان (فانى) اقامتگاه آنان نيست پس آنرا (ببهشت جاودانى) تبديل كردند (مردم دانسته باشيد) خداى سبحان شما را بيهوده خلق نكرده و مهمل نخواهد گذاشت (بلكه شما را براى معرفت و عبادت آفريده پس هر كس فرمان خدا را ببرد بهشت و هر كس نافرمانى كرد جايش دوزخ است) و نيست ما بين يكى از شما و بهشت و دوزخ جز مرگى كه ناگاه فرود آيد (پس) دوران زندگانى كه بيك چشم بهمزدن گم گشته و ساعتى (بناى) آنرا منهدم سازد بكوتاهى سزاوارتر است و
غائبى كه (وطن اصلى خود را گم كرده و دو عامل شب و روز او را (بسوى آن وطن) ميرانند البته بشتاب كردن سزاوارتر است و انسانيكه سعادت و خوشبختى و شقاوت و بدبختى بسوى او مى آيد (و نميداند بكدام يك از اين دو ميرسد) البته مستحق بهترين سازو برگها ميباشد پس (بندگان خدا) در دنيا (براى بيرون شدن) از دنيا به اندازه كه فردا (ى محشر) نفوس خود را به آن بتوانيد حفظ و نگهدارى كنيد توشه برداريد، (عمل صالح تهيه كنيد) از عذاب پروردگار بنده پرهيز كرد كه خويشتن را پند داد (از تسويف دورى گزيد) بر توبه پيشى گرفت، بر خواهشها چيره گرديد، (همواره براى ديدار پروردگار مهيا است) زيرا كه مرگ پوشيده از او، آرزو فريبنده او شيطان موكل بر او است، گناه را در نظر او آرايش ميدهد تا بر آن سوار شود (آنرا مرتكب گردد) او را به آرزوى توبه مى نشاند، تا آنرا بتاخير افكند تا اينكه ناگاه مرگ بر او هجوم آورد، در حاليكه بكلى از آن بيخبر بوده است، پس آه از حسرت آن صاحب غفلتى كه (فرداى قيامت) عمرش بر او حجت و دليل بوده و روزگار او را ببدبختى كشانده باشد، (عمريكه وسيله سعادت او بوده آنرا در راه شقاوت خود مصرف كرده باشد) (و در خاتمه) از خداوند سبحان خواهانم كه ما
و شما را از كسانى قرار دهد كه هيچ نعمتى او را بطغيان و نافرمانى نيفكنده و هيچ فايده و نفعى او را از طاعت پروردگارش باز نداشته و پشيمانى و اندوهى تو را بعد از مرگ در نيابد.

/ 305