نامه 034-به محمد بن ابى بكر - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 034-به محمد بن ابى بكر

از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است، بمحمد ابن ابى بكر بهنگاميكه آن حضرت خبر نگرانى او را از عزل نمودن و (مالك) اشتر را بفرماندارى مصر بجايش نصب كردن شنيد، در حاليكه اشتر بهنگام توجهش بوى، پيش از رسيدن بدانجا (در اثر زهريكه يافع غلام عثمان، يا دهقان عريش باغواى معاويه در شربتى از شير داخل كرده آشاميد و) وفات نموده بود (و ما شطرى از حالات محمد را در نامه 27 بيان كرديم، و چون حضرت محمد را بسيار دوست ميداشتند بدلجوئيش فرمودند). مرا رسيد كه از گماردن اشتر را بكارت (از من) دلگير گرديدى، و حال آنكه اينكار من نه براى آن بود كه در كار كوشش و سعى تو كندئى يا تندئى رخ داده باشد (و بدان سبب خاطرم را رنجانده باشى نه بلكه چون كشور مصر وسيع و تو جوانى هستى نو رس و مالك مردى مجرب و كار آزموده بود، بدان سبب او را مامور آنجا ساختم، و نظرم هم اين بود كه) اگر من آنچه در زير سلطه و نفوذ تو است از تواش بستانم، تو را بر جائى فرمانروائى دهم كه (اداره امور و) سنگينى آن تو را آسانتر افتد، و فرمانروائيش تو را خوش آينده تر باشد. من اين مردى را كه فرمانروائى مصرش دادم (و ميخواستم بجاى تواش بكار گمارم دلاور) مردى بود ما ر
ا نيكخواه، و بر دشمنان سختگير، و كيفر كشنده، (گو اينكه تو نيز چنانى، لكن حساب تو از مالك جدا است، و مادر روزگار ديگر مانند اشتر پسر نزايد، و پهنه هاى ميدان همچون وى سوارى بر پشت رخش ننگرد، مگر نمى نگرى تا آن شير دلير در بيشه حجاز ميغريد، و اكنون چسان قضيه بر عكس است) خدايش بيامرزاد، كه روزگارش را (در اطاعت از خدا و فرمانبردارى و پشتيبانى از من به نيكبختى) بسر رساند، و در حاليكه ما از وى خرسند بوديم، بديدار مرگش شتافت، (اميد است) خداوند رحمتش را با وى عنايت، و ثوابش را دو چندان فرمايد، پس اكنون (كه مانند اشتر از دست ما رفت، تو لشكر را سان ديده، و آماده پيكار بوده، و همچون شيرى كه براى شكار از بيشه بيرون ميجهد) خيمه بصحرا زن، و با بصيرت و بينش جنگ دشمنت را آماده باش، و براى پيكار آنكه با تو به پيكار است، دامن بكمر در زن، و مردم را براه پروردگارت (كه همان پيكار با دشمن خدا است بخوان، و هميشه خداى را يار و پشتيبان خويش گير، تا آنچه مهم تو است كفايت كند، و اگر بخواهد (و مقدر باشد) بر آنچه كه بر تو نازل ميشود، ياريت خواهد كرد (و از شدائد پيروزت بدر خواهد آورد).

/ 305