خطبه 029-در نكوهش اهل كوفه - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 029-در نكوهش اهل كوفه

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (كه در آن اصحاب را براى مسامحه كردنشان در امر جنگ نكوهش ميفرمايد) اى مردميكه بدنهايشان گرد هم جمع ليكن انديشها و آرزوهايشان پراكنده و از هم دور است سخنان (پر لاف و گزاف) شما سنگهاى سخت را نرم ميكند (و دلهاى دشمنان را بهراس مى افكند) ليكن كردارتان بدخواهان را در شما بطمع ميافكند (تا آنجا كه هر روز بگوشه از كشورتان تاخته اموالتان را تاراج ميكنند) در جلساتى كه تشكيل ميدهيد (خيلى اظهار جلادت كرده) ميگوئيد چنين و چنان ميكنيم اما همينكه جنگ ميايد (و چهره مرگ نمودار ميگردد) ميگوئيد حيدى حياد الفرار الفرار يا آنكه ميگوئيد اى جنگ دست از ما بردار هر كس شما را (بيارى خويش) خواند دعوتش عزيز و ارجمند نشد (كسى پاسخش را نداد) و هر دلى كه رنج شما را بر خود هموار كرد روى خوشى و آسايش نديد (هر وقت جنگى پيش مى آيد هنرتان اين است كه) عذرهاى باطل و بهانه هاى بيجا كه باعث گمراهيها است ميتراشيد همچون شخص بدهكاريكه بستانكار خويش را سرگردان ساخته است (و بدروغ امروز و فردا ميكند شما هم كار جنگ را به مماطله برگذاز مينمائيد) شخص عاجز و ترسو (مانند شما) نميتواند دست ستم را از سر خويش (يا
ديگرى) برتابد حق را بايد با كوشش و جديت دريافت كرد (نه با اين سستى و كاهلى) شما كه از خانه خودتان دفاع نكنيد و به پشتبانى چون من امام برنخيزيد بعدا از كدام خانه دفاع كرده و با كدام امام بجهاد ميرويد به خدا سوگند كسى فريب خورد كه شما او را فريفتيد و هدف خدنگهاى زيان و خسران شد كس كه (دل در گفتار پوچ شما بست و) خواست بوسيله شما بجائى برسد آنكه شما را مانند تيرى (بطرف دشمن) افكند البته دشمن را هدف تير سر شكسته قرار داده (همانطوريكه از تير بى سوفار كارى ساخته نيست يارى شما هم اثرى ندارد) به خدا سوگند صبح كردم در حاليكه نه گفتار تان را باور داشته و نه دريايتان طمع بسته و نه دشمن را بمساعدت شما ميتوانم بيم داد (ايمرديكه درد دين نداريد) شما را چه ميشود داروى دردتان چيست علاجتان بكدام است (آخر) اينقوم دشمن نيز مردانى مانند شما ميباشند (شما چرا در مردانگى مانند آنها نيستيد) آيا قول ميدهيد از روى بى اعتقادى، غفلت ميورزيد از راه بى تقوائى، طمع ميبنديد در غير حق، (مادام كه گفتار و كردار شما از روى تقوى و طبق دستورات حق نيست بيخود طمع در حق و رستگارى بسته اند)

خطبه 030-درباره قتل عثمان

از سخنان آن حضرت عليه السلام است (در پاكى و دامان خويش از خون عثمان) اگر من فرمان دهنده مردم بكشتن عثمان بودم البته خود كشنده او بودم و اگر من مردم را باز دارنده از او بودم البته خود يارى كننده او بودم (پيداست كه هيچيك از اين دو بدستور و امر من نبوده ليكن آن كسيكه او را يارى كرده نميتواند نگويد من بهترم از كسيكه او را يارى نكرده و كسيكه او را يارى كرده نكرده و كسيكه تو را يارى نكرده نميتواند نگويد من بهترم از كسيكه او را يارى كرده (نه بنواميه مانند مردان حكم و ديگران ميتوانند ادعا كنند كه ما از كشندگان عثمان بهتريم زيرا افضليت مهاجر و انصار معلوم است نه مهاحر و انصار ميتوانند ياران عثمان از ما بهراسند زيرا در اينصورت بغلط و خطاى خويش اقرار كرده اند) پس من امر او را (در كلامى كوتاه و جامع) براى شما جمع ميكنم عثمان مردى مستبد و خود سر بود (بمردم ستم كرد) و بد كرد شما هم (از ستمش به تنگ آمده) بيتابى كرديد بد كرديد (كه او را كشتيد بايستى صبر كنيد تا حق بصاحبش قرار گيرد و شكستگيها جبران شود) و خداى را حكمتى است درباره مستبد خود سر و جزع كننده بيتاب كه هر دو جارى و واقع خواهد شد (خدا سزاى هر دو را از
خير و شر در قيامت خواهد داد)

/ 305