خطبه 122-هنگام نبرد صفين - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 122-هنگام نبرد صفين

از سخنان آن حضرت عليه السلام است كه در هنگام جنگ بيارانش فرموده: هر يك از شما كه هنگام ديدار دشمن، در خويش قوت قلب و شجاعتى احساس نمود، و در يكى از برادانش ترس و سستى ديدار كرد، بايد بواسطه آن تهمتنى و دلاورئيكه خداوند به او عنايت فرموده دشمن را از برادرش دفع كند، همانطوريكه از خودش مدافعه مينمايد، و اگر خواست خداوند تعالى بودى آن شخص (ترسنده) را مانند او (دلير) قرار ميداد (البته شكرانه بازوى توانا بگرفتن دست ناتوان است، در هر مورديكه بوده باشد) براستيكه مرگ طلب كننده ايست شتابان كه نه ايستنده در مكان از چنگش رها ميشود، و نه گريزنده از آن آنرا عاجز ميگرداند، گرامى ترين مرگ كشته شدن (در راه خدا) است، سوگند بدان كسيكه جان پسر ابيطالب بدست او است كه هزار ضربت شمشير خوردن (در ميدان جنگ و جهاد براى دين) بر من آسانتر است از مردن در بسترى كه در غير طاعت خدا باشد.

خطبه 123-در سرزنش اصحاب خود

از سخنان آن حضرت عليه السلام است در نكوهش ياران مانند آنست كه مى بينم هر يك از شما را (در موقع گريختن از ميدان جنگ) غوغا و هياهوئى راه مى اندازيد كه بيشتر شبيه بصداى سوسمارهائى است كه در راه بهم برميخورند نه (براى خدا جنگيده و) حقى را ميگيريد، و نه از ستمكش دفع ستمى مينمائيد، راه بهشت را براى شما گشاده اند، رستگار كسى است كه خود را به آن برساند، و هلاكت براى كسى است كه (بترك جهاد) از راه باز ايستد.

خطبه 124-تعليم ياران در كار جنگ

از سخنان آن حضرت عليه السلام است كه ياران را بجهاد در راه خدا ترغيب و آداب جنگى را به آنان تعليم فرموده: (اى سربازان رشيد من هنگام كارزار) زره دار را در پيش و بى زره را در عقب قرار دهيد، دندانها را بروى هم فشاريد (ثبات و استقامت را پيشه خويش سازيد) زيرا اين ثبات قدم در جنگ شمشير را از فرق دلاوران دور كننده تر است، هنگام بكار بردن نيزه ها در اطراف پيچ و تاب بخوريد (و خود را بوسيله اين عمل از اصابت نيزه دشمن حفظ كنيد) ديده ها را فرو خوابانيد، كه اينكار باعث زيادتى ثبات قلب ناشكيب است، صداها را خاموش كنيد، زيرا آرامش و متانت ترس و بيم را زايل ميكند، پرچم را از جاى حركت نداده، و دورش را خالى نكنيد، و آنرا جز بدست دلاورانيكه شما را از هر پيش آمد سوئى حفظ مينمايند مسپاريد (در ميدان جنگ تمام ديده ها به طرف پرچم دوخته ميشود، و شخص دلير تا كشته نشود پرچم را از دست نميدهد) براستيكه مردانيكه در برابر دشواريها و بليات شكيبا هستند، آنانند كه گرد پرچم حلقه زده، و آنرا از اطراف احاطه كرده، نه از آن عقب مى افتند كه تسليم دشمنش كنند، و نه بر آن پيشى ميگيرند كه آن را تنها گذراند، مرد كار بايد از دشمن خودش دفاع ك
رده و از برادرش يارى كند، و نبايد دشمن خود را واگذارد، تا اين دشمن با دشمن برادرش همدست شده، دو نفرى او را از ميان بردارند، به خدا سوگند اگر از شمشير كنونى فرار كنيد از شمشير آينده (تيغ مرگ) بسلامت نخواهيد ماند، شمائيد اشراف عرب و بزرگان در ميان مردمان، بتحقيق فرار از جنگ سبب خشم و غضب خدا و خوارى و سرافكندگى كيست كه در جنگ مانند تشنه كه بسوى آب روان است، بطرف خدا رونده باشد، بهشت زير سايه و اطراف نيزه ها است، امروز خبرها هويدا ميشود (مردانگى هر كس پيدا ميگردد) سوگند به خدا اشتياق من بسوى دشمنان بيشتر است از اشتياق دشمنان بسوى خانه هاشان بارخدايا اگر دشمنان در صدد رد قول حق اند، تو جميعشان را از هم پراكنده، و اختلاف كلمه درميانشان پديدآور، و آنها را بگناهشان هلاك فرما، زيرا كه ايشان از مواقف باطل خويش كنار نميروند، و بدون بكار بردن نيزه هاى پى درپى كه جان را از جسمشان در كشد، و بى ضربت شمشيريكه كاسه سر را شكافته، و استخوانها را درهم خرد و ساعدها و ساقها را از هم باز نمايد، از جاهاى خود كنار نميروند، تا اينكه لشگرهاى دسته دسته و پياپى و سپاهيانى بسيار كه داراى اسبهاى يدكى كه از هر جا براى يارى تهيه شده با آنا
ن روبرو شوند، و با ايشان بجنگند، و تا اينكه لشگر بسياريكه در دنبالش سپاه بزرگ ديگرى است، و پنج طرفشان (قلب و جناح و كمينگاه و ميمنه و ميسره شان منظم و) آراسته است بشهرهاى ايشان وارد شوند، و باز تا اينكه اسبها با سمها اطراف زمينها، و گرداگرد چراگاههاى چارپايان ايشان را بكوبند (خلاصه تا وقتى كه ديگر هيچ نام و نشانى از آنان باقى نماند آنوقت دست از حرف باطل خود خواهند كشيد) سيدرضى الله عنه ميفرمايد: الدعق بمعناى كوفتن و تدق الخيول بحوافرها ارضهم يعنى بكوبند اسبها به سمهاى خود زمينهاى ايشان را، و نواحر الارض متقابلاتها، زمينهاى برابر يكديگر است گفته ميشود: منازل بنى فلان تتناحر اى تتقابل يعنى زمينهاى فرزندان فلان نزديك يكديگراست.

/ 305