خطبه 190-در سفارش به ياران خود - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 190-در سفارش به ياران خود

از سخنان آن حضرت عليه السلام است، كه در آن مكرر يارانش را بنماز و زكوه، و اداى امانت سفارش ميفرمود: (مردم) نگهبان امر نماز بوده، و آنرا به هنگام گذارده، و بسيارش بجاى آوريد، و بواسطه آن به خدا نزديك شويد، زيرا (كه نماز كاخ اسلاميت را ستونى است محكم، و فرداى قيامت اگر آن قبول افتد اعمال ديگر قبول، و اگر آن رد شد اعمال ديگر مردود داند، و نبايد اوقات فضيلت آنرا از كف گذارد زيرا كه قرآن كريم در س 4 ى 103 فرمايد ان الصلوه كانت على المومنين كتابا موقوتا) نماز فريضه ايست كه وقتش معين، و بر مومنين نوشته شده، آيا پاسخ دوزخيان را نمى شنويد، هنگامى كه از آنان پرسند ما سلككم فى سقر شما را چه بدوزخ افكند قالوا لم نك من المصلين گوئيد، نماز نميگذارديم، و اين نماز گناهان را همانند برگ از درخت ريخته، و همچون بندها (گردنها را از زير بار تكاليف) رها كننده است، رسولخدا صلى الله عليه و آله نماز را به چشمه آبى گرم تشبيه فرموده، كه بر در خانه مردى روان باشد، و او هر شبانه روزى پنج بار خويشتن را در آن بشويد، و چنين كس را نشايد كه چركى بر تن باقى ماند، همانا ارزش نماز را رادمردانى از مومنين كه زيور و زر و فرزند و مال ك
ه روشنى ديده اند آنان را از آن باز نميدارد شناختند، رسول خدا صلى الله عليه و آله را با اين كه مژده بهشتش داده بودند، باز خويش را براى فرمانبردارى از خداوند به رنج ميافكند، زيرا كه خداوند باو فرموده بود، اهل خويش را بخواندن نماز وادار، و خودت در كار آن شكيبا باش، لذا آن حضرت اهلش را بدان مامور و خود را در خواندن نماز به رنج و شكيب واميداشت. آنگاه بدانيد كه مقرر شده است، اين زكوه با نماز وسيله تقرب اهل اسلام (به خدا) باشد، هركه آنرا از روى ميل و خرسندى بدهد آن زكوه برايش كفاره، و پوشاننده گناهان، و از آتش دوزخش مانع و نگهبان است، بنابراين نبايد دهنده اش پر بيادش بوده، و برايش تاسف خورد، زيرا آنكه آنرا از روى بى ميلى و ناخرسندى بپردازد، و برتر از آنرا (ثوابش را) اميدوار باشد، چنين كسى به سنت رسول الله نادان، در مزد و پاداش مغبون، در كردار گمراه و پشيمانيش بسيار است (و انسان هنگامى مشمول عنايات و الطاف خداوندى ميشود، كه به سنت رفتار كرده، مال را با طيب خاطر بدهد، نه از روى كراهت و اجبار، چنانكه قرآن سوره 76 آيه 8 حاكى است فرمايد: و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا، آيه 9 انما نطعمكم لوجه الله لانريد
منكم جزا و لا شكورا روى دوستى با خدا نادار و يتيم و اسير را طعام داده (و به آنان گويند) فقط ما شما را براى خدا طعام كرده، و خواهان پاداش و سپاسگذارى از شما نيستيم (اجر و مزد ما با خداست). پس (از آنكه نماز را بموقع خوانديد، و زكوه را براى خدا پرداختيد بايستى) امانت را ادا نمائيد، زيرا هر كس اهل آن نباشد 0 و بدان خيانت كند) زيانكار است، اين امانت بر آسمانهاى برافراشته، و زمينهاى گسترده شده، و كهسارهاى سربلند و بر قرار معروض افتاد (و آنها چون تاب تحمل آنرا نداشتند با حال پوزش از خداوند از پذيرفتنش سر باز زدند) و حال آنكه چيزى درازتر، عريضتر، بلندتر، و بزرگتر از آنها نبود، (پس معلوم ميشود بار تكليف و امانت از تمامى اينها سنگين تر، و حملش مشكلتر است) و اگر بنا بود چيزى از جهت بلندى و پهنى و توانائى و ارجمندى (از پذيرفتن آن امانت) سر باز زدند كه آنها زدند و امتناع كردند، و لكن (امتناع آنها نه از اين جهات بود، بلكه از اين جهت بود كه از خيانت بدان و) از عقاب آن ترسيدند، و دانستند چيزى را كه انسان در دريافتش از آنها ناتوان تر است چرا كه او بسيار نادان و ستمكار است (و خداوند در قرآن كريم س 33 ى 72 فرمايد: انا عرضنا الا
مانه على السموات و الارض و الجبال، فابين ان يحملنها و اشفقن منها، و حملها الانسان انه كان ظلوما جهولا، ما امانت را به آسمانها و زمينها و كوهها عرضه داشتيم آنها از پذيرش آن خوددارى كرده و ترسيدند، لكن انسان آنرا پذيرفت، وه كه انسان تا چه اندازه ستمگر و نادان است، شراح و مفسرين را در تاويل آيه شريفه، و اين كه امانت چيست سخنهاى فراوانى است لكن اغلب آنرا بامامت و ولايت تعبير كرده اند، على ابن ابراهيم قمى در تفسير گويد: مراد از امانت امامت و امر و نهى است، و دليل بر اين قول خداى تعالى است كه فرمايد: ان الله يامركم ان تودوا الامانات الى اهلها خدا به شما فرمان ميدهد تا امانت را باهلش بسپاريد، يعنى بناحق مدعى امامت نشويد، همانطوريكه آسمانها و كوهها و زمينها از مدعى بودن و پذيرفتن آن خوددارى كردند، آن انسان ستمگر نادان نيز نبايد آنرا از مركزش نقل كند و عصب نمايد، پس از آن فرمايد) آنچه كه بندگان در روز و شبشان بجاى مى آورند، بر خداوند پاك پوشيده نبوده، و از راه لطف و علم بدانها احاطه و آگاهى دارد چگونه كردار شما بر او پنهان است در صورتيكه هر يك از) اعضا و جوارح شما گواهان و لشگريان او هستند، درونها و انديشه هاى (نيك و
بد) شما ديده بانان او بوده نهانيهايتان نزدش هويدا است (و در قيامت هر يك از اعضا بزبان آمده: و هر كاريكه انجام داده شهادت خواهد داد)

/ 305