حکمت 457 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 457

سوگند با خداى كه انصار با دستهاى بخشنده و زبانهاى تيزشان اسلام را پرورش دادند بدانسان كه كره اسب يكساله يا از شير گرفته شده تربيت ميشود (آرى مال فراوان و زبان فصيح و دلهاى پولادين و پافشارى انصار بود كه در پيشرفت اسلام كمكى بسزا نمود و اگر ثبات و بردبارى انصار نبود مهاجرين از نگهدارى رسول خدا عاجز بودند تا جائيكه از انصار نقل شده است كه گفته اند اگر على بن ابيطالب در ميان مهاجرين نبود ما آنها را اقران و امثال خويش نميشمرديم، لكن بسا يك نفريكه بر هزاران نفر فزونى دارد و سطوتش لشگرها را در هم ميشكند).

حکمت 458

چشم بند و رشته ارتباط نشيمنگاه است (ماداميكه آن باز است اين بسته است، لكن همينكه چشم بسته شد آن يك باز ميشود و موجب نقض وضو ميگردد) سيدرضى (ره) گويد: اين از استعارات عجيبه است، تو گوئى حضرت عجز و موخر انسان را بظرف و چشم را به بند تشبيه فرموده است، بند كه باز شد مشگ انضباط و بستگى را از دست ميدهد، و مشهور و آشكارتر اين است كه اين سخن از حضرت رسول (ص) باشد، و گروهى آن را به اميرالمومنين (ص) نسبت داده اند، مبرد هم در كتاب مقتضب در باب لفظ بحروف اين سخن را آورده است، ما هم در كتاب خودمان كه بمجازات آثار النبويه ناميده شده است از اين استعاره سخن رانده ايم.

حکمت 459

والى اى بر مردم فرمانروا شد، و خلافت را بر پاى داشت، و خودش ايستادگى كرد تا اينكه شتر دين پيش گردنش را بر زمين نهاد و بر جاى خويش قرار گرفت (در زمان عمر برخى فتنه ها خوابيد و هرج و مرجى كه در زمان ابى بكر رخ داده بود برطرف شد و كشورهائى فتح گرديد لكن خود او نقشه هائى زشت طرح كرد تا قيام قيامت اثرشان باقى است).

حکمت 460

مردم را زمانى سخت و پرگزش در پيش است، در آن زمان توانگر بدانچه در دو دست او است بگزد (و در دارائى خويش بخل ورزد، و انفاق ننمايد) با اينكه بدين كار مامور نيست، و خداوند سبحان (در قرآن مجيد سوره 2 آيه 237 فرموده است: و لا تنسوا الفضل بينكم، يعنى فضل و احسان خدا را بين خود فراموش ننمائيد، در آن روزگار بدكاران برخاسته گردن ميكشند، و نيكان بخوارى گرايند، و كار خريد و فروش با درماندگان و بيچارگان افتد، (جنس به آنها گران بفروشند و ارزان بخرند) با اينكه رسول خدا صلى الله عليه و آله خريد و فروش با بيچارگان را نهى فرمود.

حکمت 461

درباره من دو تن بهلاكت اند: يكى دوست تندرو، ديگرى دشمن دروغ بند (آن يك مرا خدا خواند، ديگرى به امامتم قبول ندارد) سيدرضى عليه الرحمه گويد: اين سخن همچون فرمايش ديگر آن حضرت است كه فرمود: هلك فى رجلان: محب غال، و مبغض قال. كه ترجمه آن در سخن 113 گذشت.

/ 305