خطبه 038-معنى شبهه - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 038-معنى شبهه

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است كه وجه تسميه شبيه را به شبهه بيان فرموده: شبهه را از آن رو شبهه ناميده اند كه اغلب باطل بصورت حق جلوه ميكند (و اشخاص ضعيف العقول را گول ميزند همانطوريكه لباس حق را به باطل پوشانده و مردم را بدان از راه بردند) لكن دوستان خدا در آن شبهه بروشنائى يقين و نشانه هدايت خداوندى طى طريق ميكنند (و دچار اشتباه نخواهند شد) اما دشمنان خدا دعوتشان در آن بسوى گمراهى و دليلشان كورى است (احكام خدا را برخلاف واقع تفسير كرده و مردم را بگمراهى و ضلالت ميافكنند (آگاه باشيد) هر كه از مرگ ترسيد از چنگال آن رهائى نيافت و هر كس آن را دوست داشت بقاء به او عطا نگرديد (مال كار بشر بر مرگ و مسلم و مشرك بر خداوند وارد و آن به بهشت و اين به دوزخ خواهد رفت).

خطبه 039-نكوهش ياران

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى ايراد فرموده كه نعمان ابن بشير با دو هزار سوار از جانب معاويه بر عراق تاختن برده چون نزديك عين التمر رسيد مالك ابن كعب كه عامل حضرت و از صد نفر بيشتر با خويش همراه نداشت قضيه را بحضرت اطلاع داده اند و طلبيد حضرت عليه السلام هر چند مردم را بيارى مالك دعوت كرد كسى اجابت ننمود لذا فرمود: من مبتلا شدم به كسى كه نه امرم را اطاعت ميكند و نه دعوتم را اجابت مينمايد (دچار شما مردم كوفه شده ام كه در هيچكار با من يارى و همراهى نميكنيد) اى بى پدرها شما در يارى كردن پروردگارتان منتظر چه هستيد شما نه داراى دينى هستيد كه (بواسطه هم كيشى) گرد هم جمع شويد (و از كشور اسلامى دفاع كنيد) و نه داراى تعصب و غيرتى ميباشيد (كه بر دشمن خود بتازيد اى اهل كوفه) تا چند من بپاى خاسته و در شما فرياد يارى بر كشيده نداى و اغواثاه و وامدداه بلند كنم و شما فرياد مرا نشنيده گرفته و امر مرا اطاعت نكنيد تا اينكه پرده از (روى) كارهاى (زشت) بر افتاده و عواقب بد نمودار گردد (دشمن بخون و مال شما دست يازد) شما مردم بى دين و حميتى هستيد كه به پشتيبانى شما نه خونى را ميتوان دريافت كرد و نه با شما
به مقصودى ميتوان رسيد (هر وقت) شما را بيارى برادرانتان خواندم صداهاى ناهموارى شبيه بصداى شترى كه نافش درد ميكند از خود بيرون داديد در كار جنگ با دشمن سنگينى كرديد مانند سنگينى كردن شتريكه پشتش از زحمت بار زخم شده (و ديگر قادر بباركشى نيست) اگر هم كسانى از شما (از روى اجبار) بيارى من بر خواستند سپاهى بودند كم لرزان سست چنانكه تو گوئى. عنفا) بسوى مرگ رانده شده و آن را بچشم مشاهده مينمايند. سيدرضى عليه الرحمه گويد در فرمايش حضرت لفظ متذائب بمعنى مضطرب است و عرب گويد تذائبت الريح هبوبها يعنى بادى لرزان وزيدن گرفت و اينكه گرگ را ذئب ناميده اند براى آنست كه در رفتارش متذائب و لرزان است.

/ 305