شيرين و يا تلخ هر كس را پايان است (آنكه در ابتداى دنيا بكار نيك گرائيد عاقبتش خوب و شيرين و بالعكس).
حکمت 144
هر پيشامد را برگشتنى است، و آنچه برگشت چنان است كه نبوده است (انسان در اطوار گوناگون گيتى بايستى پاى ثبات بيفشارد، و شكيب را پيشه خويش سازد، كه روزگار رنج و بلا بزودى سپرى ميشود، و نام نيك براى شخص باقى ميماند.
حکمت 145
مرد شكيبا از پيروزى بدور نيست، گو اينكه زمان رنج بر وى دير بگذرد.
حکمت 146
هر آنكه بكار ديگران خورسندى، چون آن است كه با آنان انبازى كرده است، و بر هر كه داخل در باطل شود دو گناه است: يكى گناه بدان عمل كردن، ديگر گناه بدان خورسندى دادن.
شما را لازم است كه اطاعت و فرمانبردارى كنيد از كسيكه عذر نشناختن او از شما پذيرفته نيست (و بايد او را بشناسيد و او در هر عصر و زمانى امام زمان شما است كه آداب دين را بايستى از وى بياموزيد).
حکمت 149
شما را بينائى داده اند، اگر ديده بگشائيد، و راه نشان داده اند، اگر ره پيدا كنيد، و شنوائى داده اند اگر شنوا باشيد (مراكز پند گرفتن در جهان بسيار است اگر انسان گوش حقيقت نيوش را بگشايد و عبرت پذيرد)