حکمت 116 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 116

آن حضرت عليه السلام را از حال طايفه قريش (كه بطوائفى منقسم ميشوند) پرسيده شدند فرمودند اگر بنومخزوم را خواهى آنان ريحان و گل خوش بوى قريش اند، دوست دارى داستان مردانشانرا (كه در فصاحت و عزت بلند آوازه اند بشنوى، و زنانشان را (كه با صباحت ديدار و ملاحت گفتاراند) كابين بندى و با آنان هم بستر شوى، اما بنوعبد شمس آنان را از حيث راى و تدبير دورانديشترين طايفه قريش اند، و منع كننده ترين امورى كه در پشت سرشان است ميباشند (چيزهائيكه بفكر ديگران نميرسد درمييابند و در حوادث همدست و همداستانند) اما ما بنوهاشم (نه تنها در قريش بلكه در تمام طوايف شريفترين افراد بشر هستيم) هم در گاه بذل و بخشش بدانچه در دست قدرت ما است از علم و مال بخشنده تر، و هم بگاه پيكار در راه حق با كمال دلاورى جانبازتريم، بنومخزوم و بنوعبد شمس از حيث نفرات بيشتر، و مكر كننده تر، و در برخورد با مردم ترش روتراند، لكن ما در گفتار فصيحتر، و در رفتار نصيحت كننده تر، و در ديدار با مردم خوشروتريم.

حکمت 117

بين اين دو كار تفاوت بسيارى موجود است: يكى كاريكه (براى دنيا است) لذتش برود و رنجشش باقى بماند، ديگر كاريكه (براى آخرت است) رنجش برود و حظش باقى بماند.

حکمت 118

آن حضرت عليه السلام تشييع جنازه كردند شنيدند شخصى ميخندد، فرمودند: تو گوئى مرگ بر جز از ما نوشته شده است، و گويا يقين بر آن مرگ بر غير ما واجب گشته است، و گويا اين مردگانى كه ما مينگريم مسافرانى هستند كه باندك زمانى بسوى ما باز ميگردند، ما آنان را بگور مى سپاريم، ميراثشان را ميخوريم، كارهاى پند دهنده، و اشخاص مرده پند گوينده را فراموش ميكنيم، و حال آنكه خود ما بهر آفت و اندوهى دچاريم (و دير يا زود به سرنوشت آنان گرفتار خواهيم شد) خنك آن رادمرديكه در پيش نفس خويش خوار، و كردارش پاك، اعتقادش نيكو، و خلق و خويش پاكيزه باشد، اضافه مالش را در راه خدا انفاق كند، و از اضافات در سخن امساك نمايد، زيان و شرش از مردم بدور، سنت و شرع پيغمبر بر وى آسان باشد، و در دين بدعتى را بوى نسبت ندهند. سيدرضى اعلى الله مقامه الشريف گويد: برخى از مردم اين سخن و سخن پيش از آن را به رسول خدا صلى الله عليه و آله نسبت ميدهند.

حکمت 119

غيرت و حميت زن بر مرد كفر، و رشگ و غيرت مرد بر زن ايمان است (زيرا كه مرد بدستور خدا و شرع ميتواند چندين زن عقدى و متعه داشته باشد، و اگر زن راضى نباشد خلاف دستور خدا رفتار كرده است، لكن زن در حال واحد نميتواند بيش از يك شوهر اختيار كند، و اگر مردى ديگرى را در فراش خود ديد و فرضا آن شخص را كشت عين ايمان رفتار كرده است).

حکمت 120

البته من اسلام را طورى توصيف خواهم كرد كه هيچكس پيش از من آنرا (بدان شيرينى و شيوائى و اختصار) وصف نكرده باشد، اسلام ملازم با تسليم (و گردن نهادن باحكام آن) است، و تسليم ملازم با يقين است (كه شخص اعتقاد ثابتى به عبوديت داشته باشد) و يقين ملازم با تصديق است (كه انسان آنچه را كه پيمبران آورده اند باور دارد) و تسليم ملازم با اقرار باطاعت است، و اقرار اداى احكام است، و اداى احكام يعنى عمل كردن.

/ 305