شخص مسئول آزاد است تا اينكه وعده كند (وعده كه داد اسير همان است و بايد وفا كند).
حکمت 328
بشر اگر دوران و رفتار عمر را (بديده دل) بنگرد فريب و آرزو را دشمن گيرد.
حکمت 329
در دارائى هر كس دو شريك موجود است: يكى وارث، ديگرى پيشامد بد و ناگهانى.
حکمت 330
آنكه بدون عمل خداى را خواند، چونان كسى است كه تير بر كمان بدون زه نهد (زيرا بدون عمل چشم اجابت دعا از خدا داشتن خويش را فريفتن است).
حکمت 331
دانش دو تا است: يكى جبلى و فطرى، ديگرى شنيدنى، و علم شنيدنى اگر طبعى و فطرى نباشد سودمند نيفتد، (و بشر از شنيدنش بجائى نرسد).
حکمت 332
انديشه درست بدولتها وابسته است، دولت كه روى آورد، راى صواب روى مى آورد دولت كه رفت آنهمه ميرود (بگفته سعدى: عقل و دولت قرين يكديگرند هر كه را عقل نيست دولت نيست)