خطبه 117-ستودن ياران خود - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 117-ستودن ياران خود

از سخنان آن حضرت عليه السلام است در ستايش ياران: (اى ياران باوفاى من) شما در راه حق ياران، و در دين برادران، و در روز سختى و گير و دار جنگ سپر و (در هنگام مشورت) اصحاب سر، و ياران من شمائيد نه ديگران، بوسيله شما است كه رو گرداننده از حق را ميزنم، و طاعت رو كننده بر حق را اميدوارم، پس مرا بنصايح خويش كه خالى از غش، و سالم از شك و ريب ميباشد كمك دهيد، چرا كه به خدا قسم البته من سزاوارترين مردم بمردم ميباشم (اگر مردم فرمان مرا گردن نهند، منهم آنان را براه حق و نيكبختى سوق خواهم داد، ولى افسوس).

خطبه 118-تحريض مردم به جهاد

از سخنان آن حضرت عليه السلام است كه هنگاميكه مردم را جمع كرده و آنان را براى جنگ با دشمن بر مى انگيخت و آنان سر در پيش افكنده خاموش ايستاده بودند لذا حضرت بانگ بر آنان زده فرمودند: شمارا چه ميشود كه اينطور خاموشيد (مگر لال خلق شده ايد) پس گروهى از آنان گفتند يا اميرالمومنين اگر خودت براى جنگ با دشمن جلو بيفتى ما از دنبالت خواهيم بود (حضرت از اين پاسخ بيشتر بر آشفت و) فرمود: چيست شما را كه هرگز نه بطريق ارشاد ميشويد، و نه بسوى راهى هدايت ميگرديد، آيا در چنين موقعى سزاوار است كه من خودم حركت كنم؟ من بايد در اين جنگ هر كس از شجاعان و دليران شما را كه خود بپسندم با شما همراه كنم، كجا سزاوار است كه من لشگر، و شهر، و خزانه، و باج و خراج، و دادستانى مسلمانان، و حفظ حقوق طلبكاران را گذارده، و با دسته لشگرى از عقب دسته ديگر راه برگيرم، و مانند تير بى پيكانيكه در جعبه خالى صدا ميكند صدا كنم (مضطرب و لرزان باشم) من قطب و استوانه آسيا هستم و آسيا (ى كشور و دين و لشگر در ميدانهاى جنگ ببودن من در مركز و) گرد من ميچرخند، ماداميكه من در جاى خويش هستم، و اگر من از جاى خود حركت كنم، مدار آسيا بهم خورده، و سنگ زي
رينش لرزان و حيران گردد، به خدا سوگند اگر من هنگام ديدن دشمن آرزومند شهادت اگر مقدر بود نبودم، البته بر اسب سوارى خويش سوار شده و از شما دور ميشدم، ماداميكه باد جنوب و شمال در وزيدن است، و ديگر شما نامردم طعن زننده عيبجوى، منحرف از حق و ترسو را طلب نميكردم (با اينكه ميدانم) ماداميكه دلهاى شما از هم پراكنده است، سودى در بسيارى عدد شما نيست، براستى شما را بطرف راه روشن حق كشاندم كه در آن راه گمراه و هلاك نميشود جز كسيكه فطرتا هلاك است، هر كه آن راه مستقيم را پيمود بسوى بهشت، و هر كه پايش در آن لغزيد در آتش سرنگون است.

خطبه 119-بيان فضيلتهاى خود

از سخنان آن حضرت عليه السلام است كه در مدح خود و ائمه طاهرين و ترغيب مردم به پيروى از آنان و باقى گذاردن نام نيك در جهان ميباشد: به خدا سوگند (من بوسيله پيغمبر راه) رساندن پيغامها، و وفاى بوعده ها، و تمامى كلمات و معانى خدائى را نشان داده شدم، درهاى علوم و حكمتها، و روشنى در كارها، و امور كائنات در نزد ما اهل بيت است و بس، آگاه باشيد سرچشمه هاى دين (كه از آن نهرهاى بسيارى بوسيله اهلبيت منشعب ميشود (در حقيقت) يكى است، و راه آن راست و مستقيم است، هر كه راه آن احكام را گرفت و پيمود بحق ملحق شد، و غنيمت برد، و هر كه كناره گيرى كرد گمراه و پشيمان گشت،
مردم كار كنيد براى روزيكه ذخيره ها براى آن روز اندوخته ميشود، و پرده ها در آنروز دريده، و رازها مكشوف ميگردد، هر كس امروز عقل و انديشه كنونيش به او سودى نرساند (پند امام را نشنود) عقل و انديشه (خودش) كه از او پنهان است نفعش كمتر، و از سود رساندن به او ناتوان تر است (خوانندگان عزيز) بپرهيزيد آتشى را كه سوزش آن تند، ته آن گود و ژرف لباس و زيورش غلها، و زنجيرهاى آهن، شرابش زرد آب (و چركى است كه از فرج زناكاران روان) است. آگاه باش نام نيكى كه خداوند در ميان مردم براى انسان قرار دهد، بهتر از مالى است كه ميراث برنده ناسپاسگذار ببرد.

/ 305