حکمت 040 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 040

خداوند ناليدن تو را از رنج درد سبب از ميان برداشتن گناهانت قرار داد زيرا در خود درد ثوابى نيست لكن گناهان را مى زدايد و ميريزد، بدانسانكه برگها از درخت ميريزاند، مسلم است (ثوابيكه انسان از جانب خداوند مستوجب ميگردد آن) ثواب در گفتار و كردار نيك است، بوسيله زبان و دستها و پاها، و خلاصه ملاك كار عمل بنده است، و خداوند پاك هر يك از بندگانش را كه بخواهد بواسطه نيت پاك و باطن پاكيزه اش به بهشتش داخل مينمايد. سيدرضى اعلى الله مقامه الشريف گويد: فرمايش آن حضرت عليه السلام درست است زيرا كه مرض از قبيل چيزيست كه سزاوار عوض داده شدن است، و وقتى كه از جانب خدايتعالى دردها و المها، و چيزهائى از اين قبيل نسبت به بنده وارد شد بنده مستوجب آن ميگردد كه عوض داده شود (و اينكه در احاديث و اخبار ثواب بسيار در باب مريض شدن و در بستر خوابيدن وارد شده است همين غوصى است كه تفضلا از جانب خدايتعالى نسبت به بنده صادر ميگردد) و اجر و ثوابى را كه بنده مستوجب آن ميگردد در برابر كاريست كه آن بنده انجام ميدهد، پس بين اين دو تا يعنى عوضى كه از جانب خدا بر بنده داده ميشود و ثوابى كه بنده در برابر كارش از خدا دريافت ميدارد تفاوت
ى است كه علم ثاقب و راى صائب آن حضرت عليه السلام روش و واضح ساخته است (مترجم گويد: گزيده سخن اينست كه مرض فعل بنده نسبت به خدا نيست كه خدا به او اجر و ثواب بدهد، بلكه فعل خدا است نسبت به بنده و بايد در برابر عوض داده شود لذا خدا هم تفضلا به او عوض ميدهد و گناهانش را ميبخشد انتهى).

حکمت 041

(اباعبدالله يا ابامحمد، خباب كشداد، ابن الارث كاحب، از نيكان اصحاب رسول خدا و ششم كسى است كه اسلام آورد، و در بدر و مشاهد ديگر حاضر گشته، مورخين او را در جاهليت شمشير ساز و از فقراء مسلمين شمرده اند، لكن شيخ طبرسى او را از اغنياء شمرده گويد: پس از اسلامش كفار اموالش را بگرفتند، و او از مكه بمدينه كه هجرت كرد در صف فقراء جاى گرفت، محدث قمى در سفينه البحار گويد جناب از مقدمين در راه اسلام و از كسانى است كه كفار باندازه پشتش را روى آتش گرفتند كه چربى پشتش آب شده، آتش را خاموش كرد، و وقتى عمر ابن الخطاب در زمان خلافتش پشت او را ديد گفت من تا بحال چنين پشتى نديده ام بارى خباب در موقع جنگ صفين در كوفه مريض و از دنيا رفت، مردم نعشش را در پشت كوفه دفن كرده، هشت يا نه نفر ديگر را هم در جوارش بخاك سپردند، حضرت كه از صفين باز ميگشتند نظرشان به آن قبرها افتاده فرمودند: اين قبرها چيست چون تا آن زمان مردم اموات را در خانه هايشان دفن ميكردند، عرض كردند خباب مرد او را با چند نفر ديگر اينجا بخاك سپرديم حضرت فرمودند): خداى بيامرزد خباب را كه او در حالت رغبت بدين اسلام آورد، و از روى اطاعت به پيغمبرش هجرت نمود، و
بحال جهاد و پيكار در راه حق زندگانى كرد، خنك آن رادمرديكه روز بازگشتش را بسوى خدايتعالى بخاطر آورد، و براى روز حساب عمل كند، و باندازه كفايت از دنيا قناعت ورزد و بداده خدا خوشنود باشد.

/ 305