خطبه 084-در توحيد و موعظه - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 084-در توحيد و موعظه

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است كه در صفات ذات باريتعالى بيان فرموده: گواهى ميدهم بر اينكه خدائى بجز خداى يگانه بى شريك نيست، اوليست كه پيش از او چيزى نبوده، (و موجودات را او بوجود آورده) آخرى است كه او را انتها و پايانى نبوده (و همه ممكنات به او منتهى ميشوند) عقول و اوهام بهيچيك از صفات او نميرسند (زيرا كه ذات مقدسش از وصف زايد مبرا است) و دلها (ى خلايق) عقيده بكيفيت و كميت و چگونگى او ندارند (زيرا ذات خداوند داراى كميت و كيفيت زمانى و مكانى نيست تا دلها بتوانند براى او كيفيتى تصور كنند) تجزيه و تبعيض در حق او روا نباشد (زيرا كه او داراى اجزا و اعضا نيست ديده ها و دلها به او احاطه پيدا ننمايند (زيرا كه او محدود و محصور نيست تا وهم و عقل او را دريابند).

بندگان خدا (اكنون كه خدا را شناختيد) پس پند بگيريد از عبرتهاى سودمند، و آيات درخشنده (الهيه كه در قرآن كريم وارد شده و شما را از بدى عاقبت ترساننده است) و انذارها و تخويفات بالغه (كه پيغمبران شما را از آنها آگاهى دادند) و از يادآوريها و پندهاى آنان بهره مند گرديد (بطورى از حال گذشتگان كه شما را بدان آگاهى دادند پند بگيريد كه) گويا مرگ چنگالهاى خود را بشما بند كرده، و آرزوها از شما منقطع گرديده، و كارهاى سخت رسوا كننده، (از قبيل سكرات موت و درود بمنزل تاريك گور) و رانده شدن بجائى (كه ناچار هر كسى به آنجا وارد خواهد شد) شما را فرا گرفته است، و هنگام ورود به آنجا با هر كسى يك راننده و يك گواهى دهنده ميباشد، راننده او را بسوى مركز حشرش ميراند. و گواهى دهنده بكردارش (از نيك و بد) گواهى ميدهد (وقتى كه مرگ انسان را وارد محشر كرد هر يك از اعضا هر عملى را مرتكب شده اند خودشان شهادت خواهند داد).

باقى همين خطبه است در وصف بهشت: بهشت داراى درجات، و پايه ها و منزلهائى است كه بر يكديگر برترى داشته، و از هم ممتازند (هر كس در آنجا ايمان و كمالش كاملتر درجه اش عالى تر، و هركس ناقص تر پائين تر است) نه نعمت آن زايل، و نه مقيمش از آن بيرون، و نه مخلد در آن پير، و نه ساكن در آن فقير خواهد شد.

خطبه 085-صفات پرهيزكارى

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است كه در وصف ذات باريتعالى و ترغيب مردم به بندگى و عبادت بيان فرموده: خداوند جهان داناى نهانيها، و آگاه از انديشه ها است (چون ذات مقدسش در نزد نهانيها حاضر است پس اسرار و ضمائر در پيشش هويدا است) به تمام اشياء و بر همه چيزها احاطه و توانائى دارد، پس (براى چنين خدائى) بايد عمل كننده از شما عمل كند، در هنگاميكه (در جهان) فرصت دارد، پيش از آنكه مرگ او را دريابد، و در زمانيكه راه نفس كشيدنش باز است پيش از آنكه بند آيد، پس بايد براى آسودگى تن و استوارى قدمش جائى تهيه كند (وسائل آسايش آن جهان و نلغزيدن از صراط و نيفتادن در دوزخ را بوسيله اعمال صالحه در اين جهان فراهم آورد) و از اين خانه كوچگاه (موقت) براى جاى هميشگى خويش توشه برگيرد،
بندگان خداى از خدا بترسيد، و نگهداريد چيزى را كه نگهدارى آنرا خدا در كتابش از شما خواسته، و رعايت كنيد حقوق او را كه در نزدتان به امانت نهاده (اين قرآن را حفظ كنيد و از اوامر و نواهى او پيروى نمائيد) زيرا خداوند پاك شما را بيهوده نيافريده، و سر خود واگذارتان نكرده، و در تيه كورى و گمراهى رهاتان نفرموده است (بلكه دقايق و ساعات) آثارتان را معين، و بكليه كردارتان دانا است، مدتهاى زندگانيتان را (در لوح تقدير) نوشته است، اوست كه كتابى بر شما نازل كرد، كه آن كتاب همه چيز را (براى شما) بيان كننده است، و زمانى چند پيغمبرش را در ميان شما زنده نگهداشت، تا اينكه كامل كند براى پيغمبرش و براى شما دينى را كه بوسيله كتابش (قرآن) نازل كرده، و آنرا براى خويش برگزيده بود، و به زبان پيغمبرش بشما اعلام كرد، هر چه از اعمال را كه دوست يا دشمن ميداشت (راه خير و شر را بوسيله وحى و قرآن بشما نشان داد) و بدون اينكه راه عذرى باقى گذارد حجت بر شما تمام كرد، و شما را از عذاب خود بترسانيد، پيش از آنكه آن عذاب شديد (در قيامت) نمودار گردد، پس اين چند روزه باقى زندگانى را دريابيد (و از معصيت به دور و به عبادت نزديك شده و بر اين
دو كار) شكيبائى ورزيد، زيرا اين چند روزه باقى عمر (كه ميتوان در آن گذشته را جبران كرد) كم است در برابر روزهاى بسياريكه شما در آنها سرگرم بغفلت و دنيا بوده، و از پند و موعظه رو گردان بوديد (اى خوانندگان گرامى) مبادا بخودتان اجازه دهيد (كه وارد معصيت و نافرمانى شويد زيرا كه) اين اجازه است كه شما را به راه ستمكاران و نافرمانى ميكشاند، و نكند كه شما (درباره احكام و فرامين الهى) سهل انگارى كنيد، زيرا كه در اين سهل انگاريها است گناهان بر شما هجوم ميكنند (و تا شما را وارد دوزخ نمايند از سرتان دست بردار نيستند).

بندگان خداى پند دهنده ترين مردمان بخودش كسى است كه فرمانبردارترين ايشان از پروردگارش باشد، و فريب دهنده ترين مردمان بخودش كسى است كه نافرمان ترين مردمان از پروردگارش باشد (چون نافرمانى و فريفتن مردم و فرمانبردارى و پند گرفتن از مردم سود و زيانش در آخرت عايد خود شخص گشته، و باعث سعادت و شقاوت او ميشوند بنابراين) زيانكار كسى است كه بخود زيان وارد آورد، و خرسند كسى است كه (مردم را نفريفته و) دين خود را سالم نگهدارد، خوشبخت كسى است كه از ديگرى پند گيرد، بدبخت كسى است كه از هوا هوس خود فريب خورد دانسته باشيد ريا و خودنمائى (در عبادت و دين) كمش هم شرك به خدا است، و هم نشينى با اهل هوا و عصيان باعث نسيان ايمان و حضور شيطان است زيرا كه انسان هنگاميكه با پيروان شيطان نشست البته شيطان در دل او هم رخنه پيدا ميكند) از كذب دورى كنيد، كه او دور كننده ايمان است (مومن هرگز دروغگو نيست، اگر دروغ گفت ايمان ندارد) راستگو (از درياى هلاك) بر كرانه نجات و رستگارى. دروغگو مشرف بر پرتگاه خوارى و نيستى است، بر يكديگر حسد نبريد، زيرا همانطوريكه آتش هيزم را ميسوزاند، حسد ايمان را نابود ميكند، و با هم دشمنى منمائيد، كه آن
همچون تيغ تيزى است كه مو را ميتراشد (خيرات و بركات و صله رحم را از بين ميبرد)، و بدانيد كه آرزوها (ى دنيا) رهزن عقل و فراموش سازنده ياد آخرت اند، پس آرزوها را دروغ پنداريد كه آن فريبنده، و شخص آرزومند فريب خورده است (انسان وقتى كه عاشق و دلباخته رنگ و بوهاى اين سراى فريب گرديد قهرا از ياد خدا و آخرت دور شده و به عذاب ابدى دچار خواهد شد).

/ 305