خطبه 177-در صفات خداوند - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 177-در صفات خداوند

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (كه در اول امر خلافت در توصيف خداوند تعالى، و مدح پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله، و پند بمردم بيان فرموده اند) خدايتعالى را كارى از كارى باز ندارد (چون علم و قدرتش بهمه آفرينش احاطه دارد، و همه كارها در نزد او جز يك كار نيست) و تغييرات زمان دگرگونش نسازد، و جا و مكانى او را در برنگيرد (آفريننده زمانها و مكانها از تغيير و تبدل و جاى گزيدن در جائيكه از لوازم جسم است منزه است) هيچ زبانى او را ستودن نيارد (و بحقيقت ذاتش رسيدن نتواند) شماره قطرات آب (درياها) و ستارگان آسمان و به آنچه باد در هوا پراكنده كند، جنبش مور بر سنگهاى زمخت و سخت، و آرامش مورچگان در شب تاريك بر او پوشيده نيست، او است كه بجاى افتادن برگها، و دزديده نگاه كردن ديده ها داناست) من گواهم باينكه جز او خدائى نيست، و برايش عدل و مانندى نبوده، و در هست و بود و دين، و آفرينش او بشك و ترديد و انكار اندر نيم، و اين گواهى من همانند گواهى دادن كسيست كه نيتش صدق و راست، باطنش پاكيزه، و يقينش پاك، (از ريا و شبهات و وساوس) است، و ترازويش (از كردارهاى نيك) گران و سنگين است، گواهى ميدهم كه محمد (صلى الله عليه
و آله) بنده و فرستاده و گزيده از، ميان كليه آفريدهايش براى بيان احكامش ميباشد، محمد است كه مخصوص الطاف گرانبهاى او، و گزيده از براى رساندن پيامهاى دلنشين او ميباشد، راههاى رستگارى از محمد پيدا، و تاريكى كورى از مصطفى روشن است.

مردم جهان آرزومند، و تكيه كننده بخويش را ميفريبد، و بشيفته خويش بحل نميورزد (دست او را باز ميگذارد، تا خوب كه به زر و زيورش دل بست، ناگاه او را از گاه عزت به چاه ذلت ميكشاند) و بر كسى كه بر او غلبه يافته است پيروزمند خواهد شد. به خدا سوگند، هرگز هيچ مردمى در فراوانى نعمت و زندگانى خوش نبوده اند، كه خوشى از آنها روگردانده باشد، جز در اثر ارتكاب گناهان (آرى گناه است كه بيچاره كننده انسان، و زايل كننده عيش او است، خداوند در قرآن در س 13 ى 11 فرمايد ان الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم، خداوند چيزى را در گروهى تغيير دهنده نيست جز آنكه آن گروه آنچه در خودشان است تغيير دهند، يعنى هر وقت مردمى حسنات را به سيئات تبديل كردند، خدا نيز نعمتها را به نقمتها مبدل ميفرمايد: و باز در س 16 ى 112 فرمايد: و ضرب الله مثلا قريه كانت امنه مطمئنه ياتيها رزقها من كل مكان، فكفرت بانعم الله، فاذاقها الله لباس الخوف و الجوع، بما كانوا يصنعون، خداوند يادآورى ميفرمايد: داستان اهل دهستانى را كه آسوده از سختيها بودند، و از هر سوى روزى فراوان به آنها ميرسيد، پس آنها نعمتهاى خدا را كفران كردند، خدا هم جامه گرسنگى و ترس
را به آنها پوشانده، و در اثر كارهاى ناهنجارشان مزه سختى را به آنها چشانيد، تا مگر آنان دست از نافرمانى خدا كشيده به فرمان بردارى قيام كنند) چرا كه خداوند نسبت به بندگان ستمكار نيست (بلكه خيلى هم رئوف و مهربان است) و اگر هنگامى كه نقمتها بر مردم وارد شده و نعمتها را از ايشان ميگيرند، آن مردم با نيتهاى پاك و درست و دلهاى شيفته و شيدا به خدا پناهنده شوند، البته خدا آنچه از دست آنان بدر رفته باز ميگرداند و مفاسدشان را اصلاح ميفرمايد، و من بيمناك از اينم كه شما (مانند مردم جاهليت) در فترت باقى مانده (و از كارهاى زشتى كه از قبيل غصب خلافت، و ستمكارى در حق اهل البيت، و احداث بدعتها كه مرتكب شديد باز نگرديد) و كارهائيكه گذشت و شما به آنها ميل كرديد، ميل كردنى كه در آن نزد من مردمى ناپسنديده قلم رفتيد (بسوى ناحق متمايل شديد، و خود را از نظر من انداختيد) و اگر امر شما بسويتان بازگردد (و در رژيمتان تغييرى بدهيد) از نيكبختان خواهيد بود، و مرا جز اين نرسد كه سعى و كوشش كنم (و شما را اندرز داده، و از ناروائيها بپيرايم) و اگر ميخواستم بگويم ميگفتم (كه شما در زمان خلفاى پيشين، و دستياريتان به آنان چه نقش مهمى در پايمال كردن
حق بازى كرديد لكن صلاح در نگفتن، و چشم پوشى از گذشته است، و من چشم دارم) خدا آنچه را كه گذشت ببخشد و بيامرزد.

/ 305