خطبه 020-در منع از غفلت - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 020-در منع از غفلت

روى سخن آن حضرت در اين خطبه با نادانان و گنهكاران است كه ظاهر آنانرا مخاطب قرار داده فرمايد: شما اگر با ديدگان خويش ببينيد آنچه را كه مردگان شما ديدند هر آينه اندوهگين شده زارى نمائيد و اطاعت امر خدا كنيد، ولكن بر شما پوشيده است آنچه را كه مشاهده كردند و زود است كه پرده برداشته شود (و آنچه ديگران ديدند بشما نيز بنمايانند گر چه) نماياننده شديد اگر (بديده بصيرت) بينا باشيد، و شنوا شديد اگر (با گوش دل) بشنويد هدايت كرده شديد اگر (بپاى شوق و طلب) قبول هدايت نماييد، براستى بشما بگويم هر آينه عبرتها بر شما واضح و آشكار گرديده و بازداشته شديد از چيزهايكه در آنها است زجر و منع (بوسيله عبرتها و امثال قرآنيه و قصص گذشتگان و پيغمبران سلف نيكيها و بديها براى شما بيان شده و حجت تمام گرديده) و تبليغ نميكند بعد از رسولان آسمان (فرشتگان) مگر بشر (جز پيغمبرانى كه ازجنس شماها بوده اند و مطلب را براى شما تمام كرده و جاى عذرى باقى نگذاشته اند.

خطبه 021-در توجه به قيامت

در اين خطبه نيز گنهكاران را مخاطب كرده فرمايد: انتها و غايت امر در جلو شما است 0 مرا و بهشت و دوزخ است كه انسان ناچار بيكى از اين دو تا مناهى ميشود چهانچه در قرآن است كه فريق فى الجنه و فريق فى السعير بشر دو دسته اند گروهى در بهشت و دسته در دوزخ) و قيامت و مرگ در عقب شما است و شما را (نغمه خوش حدى) ميراند پس (در اين مسافرت) سبكبار شويد (از علايق جهان) تا بمطلوب حقيقى ملحق گرديد زيرا جلو پيش رفتگانرا گرفته اند و منتظرند پس ماندگان شما را به آنان برسانند (قافله سنگين بشر را يكمرتبه بمنزل قيامت وارد سازند) سيدرضى گويد ميگويم: بعد از كلام خدا و رسول (ص) اين كلام امام عليه السلام با هر كلامى سنجيده شود از روى سبقت در فضيلت بر آن چربيده و فزونى گيرد، اما قول آن حضرت كه فرمايد تخففوا تلحقوا سبكبار شويد تا ملحق گرديد تاكنون كلامى از اين كوتاهتر و پر معنى تر شنيده نشده (و نخواهد شد) و چه ژرف و گود است عمق اين كلمه و چقدر آب حيوان حكمت و بلاعت از آن ميچكد و تشنگان را اسير ميكند، و ما در كتاب خصائص خود بزرگى قدر و شرف جوهر اين جمله را آگاهى داده ايم.

خطبه 022-در نكوهش بيعت شكنان

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است كه در آن نكوهش ميكند كسانيرا كه خون عثمان را بوى نسبت ميدادند مانند طلحه و زبير و ديگران پس از آن در شجاعت و دلاورى خويش ميفرمايد: آگاه باشيد شيطان سپاهيان خويش را بر انگيخته و گروهش را گرد آورده تا جور و ستم را بجاى خود باز گرداند و باطل را به اصل خود رجوع دهد به خدا سوگند خون خواهان عثمان از نسبت دادن اين امر منكر بمن خوددارى نكردند، و ميان من و خودشان به انصاف رفتار ننموده، و مطالبه ميكنند از من حقى را كه خودشان واگذاشته، و خونى را كه خود ريخته اند (طلحه و زبير و ديگران متصدى اين امر بوده و اكنون براى حب جا، آنرا بمن نسبت ميدهند) پس اگر (فرضا) من شريك آنها در اين امر بوده ام آنها را هم از اين خونريزى نصيبى است (و خود را بايد به اولياى عثمان تسليم كنند) و اگر خودشان بدون من متولى اين امر بوده اند، پس كيفر باز خواست جرار خودشان نيست، براستيكه بزرگترين حجت ايشان بر ضرر خودشان است لكن اينها از مادريكه از شير افتاده خواهان شيرند، و بدعتى را كه مرده زنده ميخواهند (لكن من مانند عثمان اموال ستمكشان را بستمگران نخواهم داد) كيست و كجا است اين بدبختى كه مرا بجنگ ميخو
اند، بچه ميخواند و بچه پاسخ داده ميشود، من بحجت خدا و علم او درباره اينان راضيم، پس اگر ابا كردند شمشير برانرا حواله شان خواهم كرد و آن شمشير كفايت كننده و شفا دهنده و يارى نماينده حق است از باطل. شگفت انگيز امريست پيام فرستادن اينان مرا كه براى نيزه زدن و شمشير كشيدن بيرون آمده و در كار طعن و ضرب شكيبا باشم اى مادرهاشان بمرگشان بمونيد، من چه وقت بجنگ تهديد شده و از شمشير ترسيده ام (نهنگ را از درياچه باك و سمند را از آتش چه غم) من كه بوجود پروردگارم يقين داشته و در دينم هيچ شك و ترديدى ندارم (ديگر براى چه از مرگ بترسم مرگ بر كسانى باد كه مرا ميترسانند.)

/ 305