خطبه 113-در اندرز به مردم - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 113-در اندرز به مردم

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است كه در آن مردم را بتقوى و دورى از دنيا و نزديكى به آخرت امر فرموده است: سپاس ذات مقدس خدائى را سزا است كه سپاسگذارى را به نعمتها، و نعمتها را با سپاسگذارى پيوند فرموده (نعمتهاى واصله او باعث شكرگذارى، و شكرگذارى از او وسيله فراوانى نعمت است) او را سپاس ميگذارم بر نعمتهايش، همچنانكه او را ستايش ميكنم در بلا و امتحانش (جائيكه او را بلا و مصيبت سپاس گذارى ميكنيم پس در موقع رفاهيت و نعمت بطريق اولى شكر گذار او ميباشم) و از او يارى و كمك ميطلبم بر اين نفوسى كه در بجا آوردن امر و اطاعت او كند و كاهل، و در بجاى آوردن آنچه از معصيت كه از آن نهى شده اند تند و چابك اند (از او توفيق ميخواهيم كه ما را در فرمان بردارى يارى و از نافرمانى بدور دارد) و طلب آمرزش ميكنيم از او از گناهانيكه علم او به آنها احاطه داشته و در لوح محفوظش آنها را يادداشت فرموده، علمى كه (از دانستن قاصر و) كوتاه نيست، كتابى كه هيچيك از آنها فروگذار نكرده (كوچك و بزرگ گناهان در آن نوشته شده و ثبت گرديده) و به او ايمان مى آوريم ايمان آوردن كسيكه غيب و نهانيها (ى قيامت را ناديده مثل اينكه) آشكارا ديده، و
به آنچه (از اوضاع آن روز) كه وعده داده شده (هنوز نرسيده مثل اينكه) رسيده، ايمانيكه خلوص و پاكيزگى و يقين آن شرك و شك را بدور كرده، و گواهى ميدهيم باينكه جز خداى يگانه خدائى نبوده، و شريكى براى او نيست، و اينكه محمد صلى الله عليه و آله و سلم، بنده و رسول او ميباشد، و دين دو گواهى بالا برنده گفتار و بركشنده كردار (شخص مومن) ميباشند، هر ميزاينكه اين دو گواهى در آن نهاده شود سبك نگردد، و هر ترازو كه اين دو از آن برداشته شوند سنگين نخواهد بود.

بندگان خدا سفارش ميكنم شما را به پرهيز كردن از خدا، زيرا كه آن پرهيز توشه و پشتيبان (راه آخرت) است، توشه كه رساننده، و پشتيبانى كه رهاننده (سختيها) است، شنواننده ترين دعوت كنندگان (رسول خدا مردم را) بسوى آن توشه دعوت كرده، و نگهدارنده ترين اشخاص آنرا شنيد و نگهداشت، پس دعوت كننده آن را شنوانيد، و نگهدارنده آن رستگار گرديد. بندگان خداى پرهيز و تقواى از خدا دوستان خدا را از حرام نگهداشته و دلهاى آنان را ملزم بترس از خدا مينمايد، تا حديكه شبها را (براى نماز) برگزيده، و روزهاى گرم را (براى روزه) تشنه شان نگه ميدارد، پس راحت و سيرابى (عقبى) را برنج و تشنگى (دنيا) برگزيده و مرگ را نزديك ديده بسوى عمل شتافتند، و آرزوها را تكذيب كرده، و آخرت را ملاحظه نمودند، پس جهان جاى فنا و نيستى و رنج و تغيير و پند گرفتن است، پس از فنايش آنكه روزگار كمان خويش را بزه كرده، نه تيرش خطا ميرود، و نه جراحت زخمش تيمارپذير است، خدنگ مرگ را بزنده، تندرستى را بنا تندرستى رستگارى را بگرفتارى ميافكند، خورنده و آشامنده ايست كه سير و سيراب نميشود، و اما از رنجش آنست كه مرد گرد مى آورد آنچه را كه نميخورد، و ميسازد آنچه را كه در آن
ساكن نميگردد، پس بسوى خداوند تعالى ميرود بدون مال و خانه كه آنرا حمل و اين را نقل نمايد، و از تغييراتش اينكه تو مينگرى گاهى شخص مورد ترحم (نادار دارا و) مورد رشگ و حسد واقع ميشود، و آنكه مورد رشگ و حسد بود (از نادارى و تنگدستى) محل مهر و ترحم ميگردد، و از جمله اسباب عبرتش آنكه مرد (پس از رنج فراوان) همينكه نزديك ميشود به آرزوى خود برسد، ناگهان حضور اجل مانع از رسيدن به املش ميگردد، پس نه آرزوئى درك كرده، و نه مرگ او را ترك ميگويد، سبحان الله چه فريبنده است خوشى جهان، و چه تشنه كننده است سيرابى آن، و چه گرم شونده است سايه (خنك) آن، نه آينده آن (مرگ) رد ميشود و نه گذشته آن (عمر) باز ميگردد، شگفتا، چه نزديك است زنده جهان بمرده اش بجهت ملحق شدنش به آن، و چه دور است مرده آن از زنده اش به سبب دوريش از آن.

(دانسته باشيد) براستيكه هيچ چيز (در دنيا) بدتر از شر نيست جز عقاب آن (دور عقبى) و هيچ چيزى (در دنيا) بهتر از خير نيست مگر ثواب آن (در آخرت) و هر چيزى از چيزهاى دنيا شنيدنش از ديدنش بزرگتر است، و هر چيزى از چيزهاى آخرت ديدنش از شنيدنش مهمتر، پس شنيدن احوال آخرت و خبر گرفتن از غيب (بوسيله پيمبر و ائمه) كفايت ميكند شما را از ديدن، و بدانيد هر چه از دنيا كه بشما كم برسد، و در آخرت بسيار باشد، بهتر است از چيزيكه در آخرت كم برسد، و در دنيا بسيار باشد، چه بسيار كم (دنيا) كه (در آخرت) سود فراوان دارد، و چه بسيار بسيار (دنيا) كه (در آخرت) زيان فراوان دارد، مردم آنچه را كه شما را به آن امر كرده اند، وسيع تر است از آنچه كه شما را از آن نهى كرده اند (بهشت خدا كه شما بايد بوسيله كردارهاى نيك مستوجب آن گرديد از جهنم كه از آن نهى شده ايد بزرگتر و وسيعتر است) و آنچه كه بر شما حلال گشته بيشتر است از چيزهائيكه بر شما حرام گشته، پس آنچه كم است براى بسيار، و آنچه تنگ است براى وسيع و آسان واگذاريد، خدا روزى شما را متكفل و ضامن شده، و شما را امر بعمل فرموده، پس طلب آن چيزيكه خدا براى شما ضامن شده نبايد اولى باشد از چ
يزيكه عمل آن بر شما واجب گرديده، با اين وصف به خدا سوگند شك و ترديد بر شما عارض شده، و يقينتان زايل گشته، تا جائيكه تو گوئى آنچه براى شما ضمانت شده فرض و واجب، و آنچه بر شما فرض و واجب شده مثل اينست كه از شما برداشته شده، پس بسوى عمل شتاب گيريد، و از مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا اميدى بباز گشت عمر نيست، همانطوريكه اميدى ببازگشت روزى هست، و هر چه امروز از روزيكه از دست رفت اميد زيادتى آن در فردا هست، لكن هر چه ديروز از عمر گذشته، امروز اميد بازگشت آن نيست، پس اميدوارى در روزى آينده، و نااميدى در عمر گذشته است، پس از خدا پرهيز كنيد حق پرهيز كردن و بايد نميريد جز اينكه مسلمان واقعى باشيد.

/ 305