خطبه 213-تلاوت رجال لا تلهيهم...
از سخنان آن حضرت عليه السلام است در فضل ذكر خداوند تعالى (و ستايش ذاكرين) و آنرا هنگام تلاوت آيه شريفه رجال لاتلهيهم تجاره و لابيع عن ذكر الله. كه در سوره 24 آيه 27 مندرج، و معنايش آنست كه مردانى هستند كه بازرگانى و خريد و فروش از ياد خدا بازشان نميدارد ايراد فرموده اند: خداوند پاك ذكر و ياد بود خويش را روشنى دلها (ى ذاكرين) قرار داد، تا پس از كرى بواسطه آن بشنوند و بعد از تاريكى ببينند، و پس از كين توزى رام و نرم رفتار گردند، براى خداونديكه بخششهايش گرامى است درگير و دار دوران، و روزگارانيكه نشانه هاى دين در آنها گم است، بندگانى است كه همواره در افكار و عقول (و دل و مغز) ايشان است، و با آنان راز ميگويد (و بانوار درخشان جمال دلكش آنها را از ظلمات غوايت نجات ميبخشد) پس آنان در ديده ها و گوشهاى و دلها از نور بيدارى (و پرتو حسن ازل و عشق بحق و هدايت) چراغى افروختند، و مردم را متذكر ايام خدا نموده، و روزگارهاى سختى كه بر امم سالفه گذشته يادآورى كرده، و آنها را از سطوتش ترساندند، آنانند همچون راه نمايان در بيابانها كه هر كه راه ميانه گزيد روشش را ستوده، برهائيش مژده دهند، و هر كه بسوى راست و چپ گرائيد سرزنشش كرده از هلاكتش بترسانند (آرى) آنانكه چراغهاى اين تاريكيها، و رهنمايان اين مشتبهات اند چنين اند، براستيكه از براى ذكر و يادبود خدا اهلى است كه از جهان آنرا گزيده، و بازرگانى و خريد و فروش از آن سرگرمشان نميسازد، دوران زندگى را با آن ذكر بسر برده، و به سخنان ترساننده و بيخبران را ندا در داد و گوشهاى آنان را از حرامهاى خدا پر ميسازند، هم مردم را بعدل و راستى امر، و از زشتى نهى كرده، و هم خود آن را بجاى آورده، و از اين باز مى ايستند، تو گوئى با اين كه آنان در جهانند، جهان را بزير پى سپرده و به آخرت رسيده، و آنچه در پشت اين پرده است ديده اند، مثل اين است كه از نهانيهاى برزخيان در طول ماندنشان در آنجا مطلع و قيامت وعدهايش را برايشان اثبات كرده است، پس آنان پرده از احوال قيامت را براى اهل دنيا باز كردند، بدانسانكه گوئى ايشان نگران آنچه كه مردم هستند نيستند، و آنچه كه آنان نمى شنوند مى شنوند، و اگر از روى خرد اقامتگاههاى پسنديده، و نشيمنگاههاى شايسته آنان را تصور كنى (و ببينى كه آنها چگونه با ياد خدا رخ از هر چيز بر تافته اند) در حاليكه دفاتر اعمال خويش را گشوده، و براى رسيدگى بحسابشان بر هر عمل كوچك و بزر
گى كه بدان مامور شده، و در كارش كوتاهى كرده اند، از اين نهى كرده شده، و در آن قصور ورزيده اند آماده اند، آنان اند كه بار سنگين گناهان را بر پشتشان بار، و از كشيدنش درمانده و ناتوان اند، همچون دردمندان ميگريند، و با گريه و ناله بيكديگر پاسخ ميدهند، در مقام توبه و پشيمانى و اعتراف بگناه با فريادهاى دلخراش به خدا روى آورده اند، البته (اگر بسوى آنان نظر افكنى) نشانه هاى هدايت و چراغهاى در تاريكى را مينگرى، كه فرشتگان گرد در ميانشان گرفته اند، و با وقار و سكينه بر آنان فرود آمده، و درهاى آسمان برويشان گشوده شده و جاهاى ارجمند و پاكيزه برايشان آماده گرديده، مراكزى كه خدا به آنها مطلع و آگاه و از پشت كارداريشان (در بندگى) خرسند بوده، مقام عبوديتشان را مى ستايد، آنان با خواندن خداى نسيم عفو و آمرزش (از گناه) را استشمام مينمايند (و مغز جانشان از فكر گلهاى بهشتى عبيرآگين ميگردد) همه بفضل و كرم خدا نيازمند و گروگان، و در برابر بزرگوارى او اسير و بسته بند فروتنى اند، درازى زمان اندوه (و علاقه و عشق به خدا جگرشان را لاله سان داغدار) و گريه بسيار دلها و ديدگانشان را مجروح و زخمين ساخته است، براى هر درى كه از آن وسيله شوق و
رغبت بسوى خداست آنان را دستى است كوبنده (كه در نيمه هاى شب كه موجودات بخواب اند، آن درها را ميكوبند، و بخانه هاى لطف و كرامت الهى وارد ميشوند) سئوال و درخواست خويش را از كسى مينمايند كه گشادگيها پيشش تنگ نميگردد، و خواستاران از وى نوميد نميشوند، بنابراين (اى شنونده عزيز، و خواننده گرامى پيش از آنكه بحساب تو برسند) تو خودت بحسابت رسيدگى كن، چرا كه حساب ديگران را محاسبى است غير از تو كه به آنها ميرسند.