اى آدم زاده (مور وار چندين حرص مزن، و براى مال در تلاش و كنكاش مباش چرا كه) توبيش از خوراك و پوشاكت آنچه بچنگ آرى براى ديگرى گرد ميكنى، و خود خزينه دار اوئى.
حکمت 184
هلا دلها را روى آوردن و رو برگردانيدنى است، هر آنگاه كه خواهش كرد و روى آورد بسوى آنها بيائيد (و هر آنگاه كه خسته و بى ميل شد آن را واگذاريد) چرا كه دل آن هنگام كه مجبور شد كور گردد (و كاريكه با كورى و بى ميلى انجام پذيرد موجب پشيمانى گردد).
حکمت 185
(من كه حلم و وقارم از كوههاى جهان گران سنگتر است) بهنگاميكه غضب كردم خشم خويش را كى فرو خورم، آيا بهنگاميكه ناتوان از كيفر گرفتم آنگاه گفته شوم كاش شكيب را پيشه مى گرفتى (تا بر انتقام قدرت پيدا ميكردى) و يا آن هنگام كه قدرت داشتم آنگاه گفته ميشدم كاش بعفو و گذشت ميگرائيدى (پس منكه زمام نفس را بچنگ دارم چرا پيش از پيشنهاد بر شكيب و گذشت آتش خشم را فرو ننشانم).
حکمت 186
روزى آن حضرت عليه السلام را گذر بر مزبله افتاد كه مقدارى پليدى و قاذورات در آنجا بود لذا فرمود اين است آنچه كه بخيلان (و دنياپرستان) بدان بخل ميورزند، و در خبر ديگرى است كه فرمودند اين است آنچه كه ديروز گذشته شما در سر آن بكنكاش و تلاش بوديد.