نامه 052-به فرمانداران شهرها - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 052-به فرمانداران شهرها

از نامه هاى آن حضرت عليه السلام است بفرمانداران شهرها درباره نماز (كه آن را بموقع بايد خواند) نماز ظهر را با مردم بجماعت هنگامى بگذاريد كه سايه آفتاب باندازه خوابگاه بزى برگردد (و آن وقت فضيلت آنست نه هنگام وجوب، و فقهاء اماميه رضوان الله عليهم اجمعين بوسيله اصطرلاب و دائره هنديه وقت فضيلت نماز ظهر را بيان فرموده اند كه مقام را مجال تشريح آن نيست، لكن كسيكه شناساى اصطرلاب و دائره هنديه نيست، بايد چوبى كه ته آن پهن و سرش باريك باشد در آفتاب جائى نصب كند، وقتى كه سايه آن باندازه خودش و بمغرب برگشت نماز ظهر را بگذارد) نماز عصر را با آنان هنگامى بگذاريد كه خورشيد در پاره از روز روشن و درخشان بوده، و ميتوان تا (هنگام غروب پياده) دو فرسخ راه پيمود (و اين براى كسى است كه بخواهد نماز ظهر و عصر را با هم بگذارد، وگرنه فعلا كه در ميان شيعه بنا به روايت ائمه طاهرين و اقوال علماء كه به آنها استدلال جسته اند نماز عصر را پس از ظهر هر وقت خواندند درست است و اغلب چنين ميخوانند) اما نماز مغرب را با آنها هنگامى بگذاريد كه روزه دار افطار ميكند، و حاجى بمنار دانه ميشود، و نماز عشاء را با آنها هنگامى بخوانيد كه ثلثى
از شب گذشته و سرخى (حمره مشرقيه) پنهان ميگردد، و نماز صبح را با آنها هنگامى بگذاريد، كه شخص چهره رفيق و همراه خود را بشناسد و با آنها نماز بگذاريد، نماز ناتوان ترين آنان، و فتنه و فساد برپا نكنيد (و خيلى طول ندهيد فسوسا كه حضرت عليه السلام در اينجا امراء را از طول دادن نماز منع ميفرمايند، لكن در زمان ما برخى جهال كه خود را بصورت اهل علم در آورده اند ائمه جماعت شده، و براى جلب جماعت باندازه نماز را تند ميخوانند كه نه عوام بيسواد ميتوانند اذكار را با او بخواند، و نه اگر با سوادى در آنجا گير افتاده باشد ميتواند حروف را از مخرج ادا كند، وقتى هم آن امام جماعت را تذكر دهى، تشبث باين جمله از فرمايش پيدا كرده گويد ملاحظه اضعف مامومين لازم است، در صورتيكه او بايد ملاحظه اضعف مامومين را كرده، اينقدر تند نخواند، بار الها از هواهاى غلبه كننده بتو پناه ميبريم و بس).

نامه 053-به مالك اشتر نخعى

آئين جهاندارى يا عهد نامه حضرت ابوالحسن على اميرالمومنين صلوات الله و سلامه عليه بسپهبد اعظم سپهسالار لشگر اسلام، جناب مالك اشتر نخعى رضوان الله عليه: از عهد و پيمانهاى آن حضرت عليه السلام است كه براى مالك اشتر نخعى كه خدايش بيامرزاد نوشته اند، بهنگاميكه كار فرمانروائى محمد ابن ابى بكر در مصر متزلزل شده، و آن هنگام حضرت او را به امارت و فرمانروائى مصر ميفرستادند، و آن مطول ترين پيمانى است كه آن حضرت نوشته، و نيكوئيها را در آن گرد آورده اند: (و در اين عهدنامه همانطوريكه حضرت عليه السلام اكثر موضوعات حياتى و اجتماعى را گوشزد فرموده اند سزاوار است كه جهانيان بويژه مسلمانان و بالاخص شيعيان و پيروان آن حضرت آئين جهاندارى و خداپرستى و تقوى را در آن جويند، و اين دستورات گرانمايه و نورانى را كه ضامن نظم اجتماع و جاوى قوانين مدنى است دستورالعمل زندگانى خويش قرار دهند تا با شاهد خوشبختى هماغوش آيند. تاكنون نزديك به بيست نفر از علماء و فضلا و دانشمندان در اين دو سه قرن اخير بشرح و تحليل و ترجمه اين كلمات نورانى همت گمارده اند كه ذيلا به نام برخى از آنان اشارتى ميرود: 1- شرح شارح بحرانى متوفى 1097 در شصت ف
صل كه به نام تحفه سليمانيه ناميده شده و در تهران بطبع رسيده است. 2- شرح مولى محمد باقر ابن محمد تقى متوفى )1111( كه ظاهرا همان مرحوم مجلسى رحمه الله عليه ميباشد. 3- شرح مولى محمد صالح روغنى برغانى قزوينى از علماء قرن يازدهم. 4- شرح شيخ محمد عبده مفتى ديار مصر متوفى 1223 كه به (مقتبس السياسه) ناميده شده است. 5- شرح وقار پسر مرحوم ميرزا كوچك وصال شيرازى است كه نظم شيرينى از آن نموده اند. 6- شرح سلطان محمد متوفى سنه 1354 كه به اساس السياسه فى تاسيس الرياسه ناميده شده است. 7- شرح مولى حسين الهمدانى كه (بهديه الحسام الهدايه الحكام) ناميده شده است. 8- شرح فاضل بدايع نگار كه ظاهرا همان ميرزا مهديخان بدايع نگار معروف باشد. 9- شرح فاضل ترك محمد جلال الدين كه آنرا به نظم لطيف تركى ترجمه نموده اند. 10- ترجمه ميرزا جهانگيرخان ناظم الملك به نظم ميباشد. 11- شرح ضياءالدين ابن يوسف ميباشد. 12- شرح نظام العلماء تبريزى است كه سيد على محمد باب نزد او توبه كرده است و اين كتاب به آداب الملوك ناميده شده است. 13- شرح علامه بيرجندى است كه به زمان حياتش 1355 طبع شده و ترجمه ادب كبير ابن مقفع پيوست آن ميباشد. 14- شرح و تجزيه آقاى توف
يق فكيكى كه يكى از رجال و نمايندگان مجلس فعلى كشور عراق ميباشند در دو جلد به نام (الراعى و الرعيه) و آقاى فكيكى اين شرح را با قوانين كنونى كشورهاى دمكراسى و متمدن جهان تطبيق نموده و خوب از عهده بر آمده اند. 15- شرح (ادوارد فانديك) آمريكائى ميباشد. 16- شرحى به زبان اردو كه نگارنده در صفر سال 1369 هجرى به هنگاميكه در زاويه صحن كاظمين عليهماالسلام خدمت علامه كبير آيه الله آقاى آقا سيد هبه الدين شهرستانى شرفياب شدم ملاحظه نمودم كه چون به زبان اردو بود نگارنده را نشناختم. 17- ترجمه آزاد و نقص به معناى آقاى جواد فاضل ميباشد كه انشاء دلپذير آن مورد توجه توده پارسى زبان قرار گرفت. 18- همين شرح و ترجمه منثور و منظومى است كه از نظر خوانندگان گرام ميگذرد، اميدوارم خداوند آنرا ذخيره آخرت قرار دهد. نگارنده گر چه شرح حال جناب مالك اشتر را در طى نامه 38 شطرى نگاشتم و با اينكه شرح حال اين رادمرد بزرگوار مستلزم كتابى جداگانه است، لكن اينجا براى بهره مندى برادران دينى تا آنجا كه سياق سخن اجازت ميدهد به تفصيل ميپردازم: مالك ابن حارث ابن عبد يغوث ابن سلمه ابن ربيعه ابن خزيمه ابن سعد ابن مالك ابن نخع مردى بود سوار و دليرى بود يگ

/ 305