خطبه 229-در بيان پيشامدها
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است در (توصيف ائمه طاهرين و) اخبار از پيشامدهاى ناگوار: هلا پدر و مادرم برخى گروهى باد كه (آنان از صلب من و رهنمايان خلق پس از من اند) ايشان از جمله كسانى نيستند كه نامهايشان در آسمان (در نزد فرشتگان به نيكى) مشهور، و در زمين (چون اغلب مردم نادانند) نامعلوم است (در اينجا هر مسلمان منصفى تصديق خواهد كرد كه منظور حضرت از اين عده كه در آسمان معروفترند تا زمين فرزندان والا تبار آن حضرت كه ذريه رسول الله، و عالم ايجاد را قطب اند نميباشند، ما نميدانيم برادران ما از اهل سنت و جماعت در اينگونه موارد كه حقانيت مذهب شيعه ثابت است چه ميگويند، و چرا از جاده حق منحرف و بتاويلات بارده ميپردازند، بگوئيد بدانيم اين عده كه اميرالمومنين فرمايد: پدر و مادرم فدايشان باد كيانند، و شما كه در تمام كتب خودتان حديث انى تارك فيكم الثقلين را نقل كرده ايد و نوشته ايديكى قرآن و ديگرى عتره طاهره است آيا عترت طاهره آن حضرت عبارتند از احمد ابن حنبل رئيس حنابله كه نسبش بذو الثديه رئيس خوارج مى پيوندد، يا ابوحنيفه محمد ابن نعمان لجوج و معاند، يا معتزله و روسا آنها از قبيل عمرو ابن عبيد و غيره، يا محمد ابن ادريس شافعى آن مرد كج راى است، يا اين كه حير عبارت از حسين ابن على ابن الحسين زين العابدين، يا حضرت باقرالعلوم، يا جعفر ابن محمد الصادق، و باقى ائمه طاهرين صلوات الله عليهم اجمعين ميباشند، اگر مراد آن حضرت را از عتره ائمه طاهرين ميدانيد، پس چرا از آنان منحرف شده و اغلب روايات شما ماخوذ از انس ابن مالك كذاب است كه بنفرين حضرت اميرالمومنين مبروص گرديد، يا از ابى هريره منافق و دو رو، و سفيان ثورى مرائى است، خلاصه اگر آن حديث نعوذ بالله از رسول خدا نرسيده، چرا در تمام كتب خودتان نقل كرده ايد، و اگر از آن حضرت رسيده و معتبر است پس چرا به آن عمل نكرده، و از اهل بيت طاهرين اعراض كرده ايد، نعوذبالله من اللجاج و العناد، بارى حضرت فرمايد: مردم در آينده نزديكى) چشم براه كارهاى شدنى باشيد، از وارونگى امورتان، گسيختگى پيوندتان، زمامدارى دونانتان، (احكام دين دگرگون گردد عبادت اغلب ريا و عجب و سمعه ميشود، رجال مابون، و مخنث، روسا وزرا شما خواهند شد) اين هنگامى است كه زدن شمشير را بر (پيكر) مومن آسانتر (و رنجش كمتر) است، از يكدرهم حلال بچنگ آوردن، اين پيش آمد وقتى است كه اجر ستاننده بيش از بخشنده است (زيرا ستاننده
مال را از روى اضطرار، و براى سد جوع ستانده، و براى او حلال است، لكن بخشنده آن، آنرا از راه نامشروع كسب كرده، و براى خودنمائى ميبخشد) اين امور در موقعى است كه شما بدون خوردن شراب بلكه از نعمت و خوشگذرانى مست ميشويد، بدون ناچارى سوگند ميخوريد، بدون ضرورت (بلكه از روى بى اعتنائى بدستورات دين) دروغ ميگوئيد، اين حوادث هنگامى است كه رنجش و سختى شما را بگزد، گزيدن پالان كوهان شتر را، اين رنج چه بسيار دراز، و اين اميد و آرزو (ى شما بدون ظهور قائم آل محمد برطرف شدنش تا) چه اندازه دور است. هان ايمردم، مهارهاى شتران (نفس اماره) را كه پشت آنها حامل بارهاى سنگين (گناهان) دستهاى شما است از كف بگذاريد، و از گرد پادشاه خويش پراكنده نشويد (و دستورات او را پيروى كنيد) كه در غير اينصورت كارهاى خويش را پس از انجام مى نكوهيد، و در افروزش آتش فتنه و فساد، كه بدان روى آورنده ايد شتابان ميباشيد، و از آن راه بديگر سوى پيچيده ميانش را برايش باز گذاريد (تا آن بيايد و بگذرد و آتشش دامنگير شما نشود زيرا) بجان خودم سوگند است كه مومن در شراره آتش آن فتنه ميگدازد، و كافر سالم از آن ميگذرد (وقتى دين دستخوش اميال فساق و فجار شد مومن ميسوزد،
فاسق لذت ميبرد). بدانيد من در ميان شما همچون چراغى در تاريكى هستم كه هر كه در آن داخل شود بدان روشنى جويد، بنابراين اى مردم (از چراغ درخشان دانشهاى من استضائه كنيد، و اندرزهايم را) بشنويد، و نگهداريد، و گوش دلهايتان را براى فهميدن (مطالبم) مهيا سازيد (تا رستگار باشيد).