حکمت 042 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 042

من اگر بينى مومن را با اين شمشير بكوبم، كه مرا دشمن دارد دشمنم نخواهد گرفت، و اگر كليه اموال جهان را بر سر منافق بريزم كه مرا دوست دارد دوستم نخواهد داشت، واين براى آنست كه در علم خدا گذشته است، و بزبان پيغمبر امى جارى شده است كه (فرمود يا على) نه مومن تو را دشمن خواهد داشت و نه منافق تو را دوست خواهد گرفت (و احاديث بدين مضمون در كتب فريقين بسيار است، لكن برادران سنى ما محبت اميرالمومنين را به آن معنائيكه خدا و رسول منظور داشته اند باور ندارند، و بهمان محبت دينى كه عموم مسلمين مامورند با يكديگر داشته باشند تاويل مينمايند، و از اين راه نفاق و دشمنى خويش را با حضرت اميرالمومنين صلوات الله و سلامه عليه بهتر ظاهر ميسازند، اينجا تيمنا براى روشنى چشم شيعيان يكى دو حديث معتبر نقل ميكنيم: محدث قمى رحمه الله عليه در كتاب سفينه البحار در ماده لفظ حبب از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل ميكند كه فرمود: هر كه على را دوست داشته باشد از دنيا بيرون نرود، جز اينكه از آب كوثر بياشامد، و از ميوه طوبى بخورد، و مكانش را در بهشت ببيند، دانسته باشيد: هر كه دوست و شيعه على است درهاى هشتگانه بهشت برايش باز ميشود و او
بدون حساب از هر در كه خواهد داخل ميشود، و باز در همان صفحه از جيش بن معمر نقل ميكند: كه گفت: بر حضرت اميرالمومنين داخلشده پس از سلام عرضكردم يا اميرالمومنين چگونه صبح فرموديد؟ فرمودند صبح كردم در حاليكه دوستانم را دوست و دشمنانم را دشمنم، براستيكه دوست ما هر شب و روزى روح و رحمت و فرج را منتظر است، و دشمن ما اساسى سرپا كرده است كه پايه هاى آن بر سر آتش جهنم است، اى ابامعمر دوست ما را آنقدرت و استطاعت نيست كه ما را دشمن بدارد، و دشمن ما را آن توش و توان نيست كه ما را دوست بدارد، خداوند دلهاى بندگانرا بر دوستى ما قرار داده است، و هر آنكه ما را دشمن دارد خوار و مخذول ساخته است، فلذا هرگز دوست ما دشمن نشود، و دشمن ما دوست نگردد، هرگز محبت ما و محبت دشمن ما در دلى جمع نشود، خداوند دو دل در يك پيكر قرار نداده است، كه با يكدل قومى را دوست دارد، و با دلى ديگر دوست دار دشمنان آن قوم باشد.

حکمت 043

زشت كاريكه تو را ناخوش افتد و پشيمانت سازد به از كاريكه تو را خوش آيد و مغرورت سازد

حکمت 044

مرد قيمتش باندازه همتش، و صدق لهجه و گفتارش باندازه مروتش، و شجاعتش باندازه علو نفسش، و پاكدامنى و عفتش باندازه خون گرمى و غيرتش ميباشد.

حکمت 045

پيروزى در دورانديشى، و دورانديشى در ميدان دارى انديشه، و ميدان داريى انديشه در نگهدارى راز است.

/ 305