خطبه 010-حزب شيطان - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از سخنان آن حضرتست كه (در آن طلحه و زبير را سرزنش كرده فرمايد) (طلحه و زبير) مانند رعد و برق در بيم دادن و ترسانيدن غريده و جهيدند (اسباب كار زار را با سرو صداى بسيار فراهم كردند) با اين كر و فر ترس و فرار نصيب ايشان شد، لكن ما تا كارى را نكنيم نترسانده و نميگوئيم و تا باران نباريم سيل جارى نميسازيم (همانطوريكه سيل و باران مقرون برعد و برق است همانطور گفتار ما با كردار مقرون است)

خطبه 010-حزب شيطان

(اين كلام را حضرت اميرالمومنين عليه السلام درباره اصحاب جمل انشا فرموده:) آگاه باشيد شيطان حزب و گروه خود را گرد آورده سواره و پياده لشكرش را فراهم نموده (تا قوم را گمراه سازد) لكن بصيرت و بينائى من درباره حق با من است، حق را به لباس باطل بر خود نپوشيده ام و لباس باطل را بصورت حق بر تن نپوشانيده اند (نه من گرد باطل گشته و نه باطل توانسته است در من رخنه نمايد) به خدا سوگند (براى دشمنان دين) پر كنم حوضى را كه خود كشنده آب آن باشم (ميدان جنگى برايشان تهيه كرده و خود در آن حاضر شده و همه را درامواج شدائد آن جنگ غرق خواهم كرد) و هر كه در آن حوض پا نهاد ديگر بيرون نيايد (غرق شود) و هر كه بيرون آمد (فرار كرد) ديگر بسوى آن باز نگردد،

خطبه 011-خطاب به محمد حنفيه

اين سخن را حضرت هنگاميكه پرچم اسلام را بدست محمد بن الحنفيه در جنگ جمل داد آداب جنگى را چنين تعليم وى فرمود. (فرزند رشيدم محمد) كوهها از جاى كنده شوند تو از مركزيت حركت مكن، (در ميدان پيكار راز كوه پا برجاتر باش) دندان روى دندان نهاده كاسه سرت به خداى عاريت ده (ثابت قدم باش و بر او توكل كن سالم خواهى ماند) پاى خود را مانند ميخ در زمين كوبيده ديده ات را بدنبال لشكربدوز (تاازكار خصم غافل نباشى) چشم خود را بجانب زير بخوابان (از برق شمشيرهاى كشيده نترس) و بدان كه پيروزى از جانب خداى تعالى است و بس،

خطبه 012-پس از پيروزى بر اصحاب جمل

از سخنان آن حضرتست كه هنگامى كه حمل پيروز گرديد يكى از ياران گفت دوست داشتم برادرم فلان در اين جنگ حاضر بوده و ميديد كه چگونه خداوند ترا بر دشمنان پيروز گردانيد، حضرت فرمود آيا محبت و ميل برادر تو با ما است عرض كرد آرى فرمود پس او هم در اين جنگ با مابوده) و هر آينه حاضر شدند در اين لشكرگاه با ما جماعتى بسيار كه در پشتهاى مردان و رحمهاى زنان ميباشد (اگر چه بالفعل حاضر نبوده لكن بالقوه حاضر بوده اند) زودا كه روزگار ناگهان آنان را پديد آورده و از سطوت ايشان خون از دماغ دشمنان ما روان خواهد شد (دماغ خصم ما را بخاك خواهند ماليد) و ايمان بواسطه آنان قوت خواهد گرفت،

خطبه 013-سرزنش مردم بصره

از جمله سخنان آن حضرت است كه در نكوهش اهل بصره فرموده (همينكه حضرت از جنگ جمل و فتح بصره فراغت يافت منادى از جانب آن امام همام ندا كرد كه پس از سه روز ديگرمردم به نماز جمعه حاضر شوند و مردم حاضر شده پس از خواندن نماز حضرت رو به جمعيت كرده پس از حمد و ثناى خدا و درود برسول اكرم (ص) و استغفار براى مومنين حقيقى فرمود:) اى اهل بصره شما لشكريان زن و پيروان حيوانى (عايشه و شترش) بوديد كه بصداى آن همگى بميدان جنگ حاضر و به پى شدن و كشته شدن آن درگريختيد، سستى راى خوى شما و شكستن عهد آئين شما، نفاق و دوروئى دين شما است آب شهرتان شور و بيمزه است، هر كه در وطن شما اقامت گيرد گروگان گناه خويش، و هر كه از شهرتان بيرون رفت برحمت پروردگار رسيده است (ماندن در شهر شما باعث ارتكاب گناهان و بيرون شدن از آن موجب دورى از گناهان و رسيدن بثوابها است زيرا فرار از گناه ثواب است) گويا مى بينم اين مسجد شما را مانند سينه كشتى (كه آب تا كمر آنرا فرو گرفته باشد) خداوند از بالا و پائين اين شهر عذاب فرستاده و هر كه درآن بوده غرق شده است (از بالا باران و از پائين دريا طغيان كرده) بروايت ديگر وارد شده كه قسم بذات خدا هر آينه غر
ق خواهد شد اين شهر شما حتى گويا مسجد آنرا مينگرم كه همچون سينه كشتى بر روى دريا يا مانند سينه شترمرغ كه بروى دريا خفته پيدا است، در روايت ديگر وارد شده كه فرمود (گويا مى بينم اين مسجد را كه در آب فرو رفته) مانند سينه مرغى در دريا كه مورخين گفته اند دو مرتبه يكى در زمان القائم باالله بصره در آب غرق شد و بجز كنكرهاى همان مسجد جامع را كه از آب نمايان بود همه شهر در آب فرو رفت، و نقل شده كه پس از ايراد اين خطبه حضرت از روى دلدارى باهل بصره فرمود من اين سخنان را براى آن گفتم تا ديگر باره عاصى نشده و بر امام زمان خويش خروج نكنيد.

/ 305