هر آنكه كردارش بكنديش وادارد (و كار نيك انجام ندهد) نسبش تندش نگرداند، و در روايت ديگرى است كه هر آنكه ستودگى خويش را گم كند، ستودگى پدرانش بحالش سودمند نيفتد
هر كه چيزى خواست آن يا قسمتى از آن را خواهد يافت.
آن خوشى كه دنبالش آتش باشد خوشى نيست، و آن ناخوشى كه پايانش بهشت باشد، ناخوشى نه هر نعمتى بدون بهشت خرد و اندك، و هر بلائى بدون جهنم و آتش آسايش است (عشرت امروز بى انديشه فردا خوش است).
بدانيد كه يكى از گرفتاريها (ى سخت و وحشتناك كه منشاء تمام بدبختيها است فقر و تنگدستى است و سخت تر از تنگدستى بيمارى بدن است، سخت تر از بيمارى بدن ناخوشى دل است، بدانيد كه يكى از نعمتهاى بزرگ (كه سبب تمام نيكبختيها و دنيا و آخرت بشر بدان آباد است) دارائى فراوان داشتن و بالاتر از آن تندرستى و از تندرستى بالاتر پرهيز و پاكى دل است.
براى مومن سه ساعت است: يكى ساعتى كه در آن با پروردگارش براز و نياز پردازد، ديگر ساعتى كه در آن امور زندگانيش را درست كند، ديگر ساعتى كه بين خودش و آنچه كه برايش حلال و نيكو است به آزادى بگذراند، و سزاوار نيست كه مرد خردمند سفر كند جز در سه كار: يا ترميم امر معاش يا قدم در راه معاد، يا خوشى و عيش در غير حرام.