از سخنان آن حضرت عليه السلام است كه در هنگام شورا (ى دوم كه پس از فوت و بدستور عمر تشكيل شده بود) بيان فرموده آگاه باشيد هيچ كس پيش از من بسوى دعوت حق وصله رحم و احسان و بخشش (در راه خداى تعالى) شتاب نگرفت، پس اين سخن مرا شنيده، و كلامم را حفظ كنيد (تا درستى آن بعد از اين بر شما ظاهر گردد) زودا كه پس از اين روز (در آينده نزديكى) خواهيد ديد كه در سر امر خلافت شمشيرها شكسته، و پيمانها گسيخته شود، تا جائيكه بعضى از همين شماها (طلحه و زبير) پيشواى گمراهان و پيروان نادانان گرديد.
از سخنان آن حضرت عليه السلام است كه در نهى از غيبت مردم فرموده: سزاوار است كسانى كه از معاصى نگهداشته شده، و بپاكى از گناهان با آنان احسان شده است، اين كه اهل گناه و معصيت را با (چشم) مهر بنگرند، و شكر (دورى از گناه) بر آنان غلبه پيدا كرده، و ايشان را از عيبجوئى گنهكاران مانع گردد، (و زبان طعن و نكوهش را بديگران دراز نكرده، بلكه وسائل هدايت آنان را فراهم آورند) پس (در صورتيكه پاكان از گناه نبايد آلودگان بگناهان را غيبت و بدگوئى كنند) چگونه است حال غيبت كننده كه از برادر (دينى) خويش غيبت كرده، و او را بگرفتارى گناهى كه بدان مبتلا شده سرزنش مينمايد، چرا بياد گناهان خودش كه از گناهان كسى كه او را به آن گناه سرزنش و عيب جوئى ميكند بزرگتر است، و خدا آنرا از او پوشيده است نمى افتد (و زبان از سرخلق كوتاه نميسازد) و چگونه مرتكب بگناه را نكوهش ميكند كسى كه خودش مانند آنرا بجا مى آورد، در صورتيكه اگر خودش مانند آنرا مرتكب نميشد، البته خدايتعالى را معصيت كرده بگناهى كه بزرگتر از گناه آن كسى است كه او را غيبت و نكوهش مينمايد، و حال آنكه به خدا سوگند است كه اگر خدا را بگناه بزرگترى معصيت نكرده و او را در صغ يره عصيان كرده باشد، باز همين جرئت او بر عيب جوئى مردم گناهش بزرگتر از گناه ديگرى است (خداوند در قرآن كريم فرمايد: لايغتب بعضكم بعضا، ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه ميتا نبايد بعض از شما بعض ديگر را بدگوئى و غيبت كند، آيا دوست دارد يكى از شما اين كه خوردنده گوشت برادرش در حال مرده گى باشد، و نيز در وصايائيكه رسول خدا صلى الله عليه و آله به ابى ذر غفارى فرمودند از جمله اين است كه فرمود: يا اباذر اياك و الغيبه، فان الغيبه اشد من الزنا، ان الرجل يزنى و يتوب فيغفر الله له، و صاحب الغيبه لايغفر له حتى يغفر له صاحبه، فرمود اى اباذر از غيبت سخت بپرهيز، كه آن از زنا بدتر است، براى اين كه مرد زنا ميكند و توبه مينمايد، پس خدا او را مى آمرزد، و شخص غيبت كننده آمرزيده نميشود، تا اين كه صاحب آن از او بگذرد. ناظم گويد: جز هنر از تو نديدم من و تو عيب مرا هر كه در آينه آرى نگرد صورت خويش بهمان چشم و همان ديده كه در من نگرى بهمان ديده خدايت نگرد اى درويش اى بنده خدا در عيب كسى بگناه مشتاب زيرا كه شايد گناهش بخشيده شده باشد، و بر نفس خويش از گناهان كوچك ايمن مباش كه شايد بدان عذاب شوى، پس (خلاصه) بايد كسى كه بعيب خويش و عيب ديگر ى آگاه است، دست از عيبجوئى ديگرى بكشد، و براى سلامتى از گناهى كه ديگرى بدان گرفتار (و او از آن بركنار) است، بشكر خدا مشغول باشد.
از سخنان آن حضرت عليه السلام است در سفارش مومن و فرق بين حق و باطل اى گروه مردمان هر كس برادر دينى خود را با دينى محكم، و روشى ثابت (و اعتقادى نيكو)، شناخت، ديگر نبايد سخنان (پوچ) ديگران را درباره او باور نمايد، چه بسا تيرافكنى كه تيرش خطا كرده، و به هدف نميخورد، چه بسا سخن باطلى كه در ديگرى موثر افتاده و گوينده را هلاك ميسازد و خداوند حاضر و ناظر و شنواست (و آن گوينده را بكيفر گفتارش ميرساند) آگاه باشيد ميان حق و باطل پيش از چهار انگشت فاصله نيست. از آن حضرت از معنى اين سخن پرسيده شد حضرت چهار انگشتان را پهلوى هم گذارده، آنها را بين چشم و گوش نهاده فرمود: باطل آنست كه بگوئى (با اين گوش) شنيدم. حق آنست كه بگوئى (با اين چشم) ديدم.