ترجمه نهج البلاغه

سید نبی الدین اولیایی

نسخه متنی -صفحه : 261/ 220
نمايش فراداده

حکمت 257

دانشمندان را سخن اگر درست افتد دارو و اگر نادرست افتد درد است.

حکمت 258

مردى از آن حضرت عليه السلام خواستار شد ايمان را به او بشناساند كه چيست فرمود: چون فردا شود نزد من آى تا جائيكه همه مردم آن را بشنوند تو را آگهى دهم كه اگر گفتار مرا از ياد بردى ديگرى حفظش كند، زيرا سخن همچون آهوئى است رمنده يكى آن را مى گيرد و ديگرى و ديگرش رها مى كند.

حکمت 259

اى آدمزاده امروز غم فرداى نيامده را مخور كه آن فردا اگر جزو زندگى تو باشد، خداوند روزيت را در آن خواهد رسانيد.

حکمت 260

دوستت را به اندازه كه دوست دار شايد روزى دشمنت گردد، دشمنت را به اندازه اى كه بايد دشمن دار شايد روزى دوستت شود.

حکمت 261

مردم در دنيا دو دسته اند: يكى آنكه فقط در جهان تيمار جهان خورد و براى جهان كار كند، جهانش چنان گرفتار ساخته است كه به كلى از ياد آخرتش بدر رفته است، از تنگدستى بازماندگانش ترسان و فقر بر خود را ترسان نيست و يا خود را در تنگى و فشار مى گذارد تا ديگران آسوده باشند، بيچاره اين كس كه عمرش را در سود ديگرى تباه مى كند، ديگر كسى است كه همه غم آخرت خورد و براى آن جهان كار كند. چنين كس را بدون كوشش و كنكاش جهان به سويش روى آورد و دو بهره را يكجا دريابد دنيا و آخرت را مالك شود. صبح مى كند و در حالى كه نزد خداى آبرومند است از خدا حاجتى نخواهد كه روا نسازد.