فطرت

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 93/ 82
نمايش فراداده

نظر قرآن درباره منشأ دين

چند جلسه بحث شد درباره نظرياتي كه عده اي با حساب جامعه شناسي مذهبي درباره منشأ گرايش انسان به دين و مذهب يا منشأ پيدايش دين و مذهب ابراز داشته اند . مخصوصا با توجه به تمام گفته هاي اين آقايان چند چيز روشن مي شود ، يكي اينكه هر كه هر چه گفته است جز يك سلسله فرضيه ها چيز ديگري نيست ، يعني هر يك از اينها از نظر علمي حداكثر ارزش يك فرضيه را دارد نه يك نظريه كه يك فرضيه اثبات شده است . فرق است ميان فرضيه و نظريه . يك وقت انسان درباره چيزي يك فرض مي كند يعني يك احتمال مي دهد ، اين احتمال به عنوان يك طرح اولي است براي تحقيق تا بعد ببينيم كه دلائل ، آن را تأييد مي كند يا نمي كند . ولي نظريه آن وقتي است كه دلائل هم آن را تأييد كرده است . خود همين كه شما مي بينيد اينقدر افراد پاكي هستند اينها را دين اينجور پاك نساخته است ، اينها اول پاك بوده اند بعد آمده اند به طرف دين . اگر كسي به اين صورت ايراد بگيرد اندكي نزديكتر است به قبول تا به آن صورت كه بگويد افرادي كه پاكي و شرافت و همه [ خوبيهايي ] را كه دارند فراموش مي كنند چون آن را از دست مي دهند ، شرافتها را به يك امر ديگري به نام " خدا " نسبت مي دهند . و لهذا ببينيد نكات و ظرايف قرآن چگونه است ! يك مسأله اي مورد سؤال است ، غالبا مي گويند چرا قرآن مثلا مي گويد :

ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين ( و نظير اين در آيات قرآن زياد است ) هدايت است براي متقيان . اينجور سؤال مي كنند كه در اينجا فرض بر اين است كه اول ، افراد متقي هستند بعد قرآن متقيها را هدايت مي كند ، و حال آنكه قرآن غير متقيها را متقي مي كند نه اينكه متقيها را هدايت مي كند . يا در سوره مباركه يس مي خوانيم : يس . و القرآن الحكيم . انك لمن المرسلين . علي صراط مستقيم . تنزيل العزيز الرحيم . لتنذر قوما ما أنذر اباؤهم فهم غافلون . .

.. انما تنذر من اتبع الذكر و خشي الرحمن بالغيب ( 1 ) . مقصودم آيه اخير است . اين را جواب داده اند - در تفسير الميزان هم خيال مي كنم اين مطلب هست - كه انسانها داراي دو گونه هدايت هستند : هدايت فطري و هدايت به اصطلاح اكتسابي ، و قرآن مي خواهد بگويد كه تا كسي چراغ هدايت فطري اش روشن نباشد هدايت اكتسابي براي او فايده ندارد . اين در واقع همان مطلب است كه تا انسان انسانيت فطري خودش را حفظ نكرده باشد [ تعليمات انبياء براي او ] فايده ندارد ، يعني تعليمات انبياء براي اشخاص مسخ شده و انسانيت را از دست داده ، مفيد نيست ، درست عكس حرف اينها ، و تجربه و واقعيت نيز همين را نشان مي دهد . مثلا برداشت من از سوره ماعون اينجور بوده . ا رايت الذي يكذب بالدين . ديدي آن كسي را كه دين را دروغ مي پندارد ؟ ابتدا به صورت تعجب [ سخن مي گويد ] كه انسان ، انسان باشد و دين را دروغ بپندارد ؟ ! و بعد مشخصاتش را ذكر مي كند كه اين چون از انسانيت خارج شده دين را تكذيب مي كند :

1. يس / . 11 1