قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 1 -صفحه : 330/ 104
نمايش فراداده

اين كلمه در قرآن دو محلّ استعمال دارد يكى در باره ذات بارى تعالى مثل «وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ» بقره: 163 ديگرى در باره معبودهاى دروغين كه همه‏ى آنها را در مقام ذم و انكار نقل كرده است نظير «الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» حجر: 96 و نظير «أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرى‏» انعام: 19 از آيه «وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ ...» مؤمنون: 91 روشن ميشود كه معبود بايد خالق باشد و جز خالق كسى حق ندارد معبود باشد فلذا معبود يكى است.

اللَّه

علم (اسم) خداوند تبارك و تعالى است، بعضى گويند اصل آن اله است، همزه‏اش حذف شده و الف و لام بر آن اضافه گشته و لام در لام ادغام گرديده است، صاحب قاموس گويد: اصحّ آنست كه علم غير مشتقّ است.

بايد دانست: در اين كلمه صفت بخصوص از صفات حق تعالى منظور نيست و آن فقط علم ذات بارى است، ولى التزاما بجميع صفات خدا دلالت دارد و شايد از اين جهت گفته‏اند: اللَّه نام ذات واجب الوجودى است كه جامع تمام صفات كمال است. اين لفظ مبارك مجموعا دو هزار و هفتصد و دو بار در قرآن مجيد آمده است پنج بار «اللّهم» و بقيّه «اللَّه» (المعجم المفهرس).

وجود حق تعالى و توحيد او اساس دين مبين اسلام و تمام اديان آسمانى است، هيچ دينى و هيچ دانشمندى، موقعيّت و عظمت و وجود و صفات خدا را مانند قرآن تعريف نكرده و نشان نداده است.

خدائيكه قرآن تعريف ميكند

1: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ، لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» بگو: او خداى بى‏همتاست خداى كه مقصود همه است، نزاده و زائيده نشده، هيچكس همتاى او نيست، نا گفته نماند چنانكه در «احد» گذشت: اين كلمه فقط در ذات بارى بمعنى وصفى استعمال