قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 1 -صفحه : 330/ 127
نمايش فراداده

«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ ....

فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ» اعراف: 157- 158، امّى و درس ناخوانده بودن، يكى از دلائل نبوّت و من عند اللَّه بودن آنحضرت است زيرا كه بعد از نبوّت عاليترين احكام و علوم را آورد و دنيا را عوض كرد. و اين كار از درس ناخوانده محال است مگر آنكه اين موهبت از جانب خدا باشد، آيه‏ى «وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ» عنكبوت 48، هم معنى امّى را در باره آنحضرت روشن ميكند و هم دلالت بر نبوّتش را، يعنى تو پيش از نزول وحى، كتابى نميخواندى و با دست نمينوشتى و اگر غير آن بود، اهل باطل در كار تو شكّ ميكردند و ميگفتند در اثر خواندن و نوشتن چنين چيزها را آورده است.

«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ» جمعه: 2 او كسى است كه در ميان درس ناخوانده‏ها، پيغمبرى از خودشان برانگيخت، مراد از اميّين، اهل حجاز است. يهود ظاهرا غير يهود را اميّين ميخواندند چنانكه قرآن از آنها نقل ميكند «لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ» آل عمران: 75.

در الميزان فرمايد: اهل كتاب مشركين عرب را اميّين ميخواندند و آيه‏ى فوق را شاهد ميآورد ولى گفتيم از آيه بنظر ميايد كه يهود، مطلق غير يهود را اميّين ميخواندند زيرا ميگفتند: در باره اميّين و خيانت بآنها بر ما مسئوليّتى نيست، پس قهرا منظورشان مطلق غير يهود است نه فقط مشركين عرب. در جوامع الجامع فرموده: ميگفتند در كتاب ما، غير يهود را حرمتى نيست.

امام‏

- (بفتح اول) جلو.

«بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ» قيامة:

5 بلكه انسان ميخواهد در آينده (نيز) بد كارى كند، ظاهر معنى آيه اين است كه گفته شد.

اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است.

امام‏

- پيشوا. راغب گويد:

امام آنست كه از وى پيروى و بوى