قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 1 -صفحه : 330/ 208
نمايش فراداده

الْأَذى‏»

بقره: 264، صدقات خويش را با منّت و اذيّت باطل و بى اثر نكنيد «قالَ مُوسى‏ ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ» يونس: 81، موسى گفت آنچه آورديد سحر است خدا حتما آنرا بى اثر ميكند «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» بقره: 188 اموال خويش را ميان خود بنا حق نخوريد.

«وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ» غافر:

78، آنجا باطل كاران زيانكار ميشوند. راغب آنرا متعدى گرفته و گويد: آنانكه حق را باطل ميكنند.

ولى ممكن است مراد اهل باطل باشد طبرسى در ذيل آيه‏ى فوق فرموده مبطل بمعنى اهل باطل است.

«قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ» سباء: 49، ظاهرا مراد از حق نزول قرآن و توفيق آن است، و مفعول دو فعل «يُبْدِءُ وَ يُعيدُ» محذوف است و آن «شيئا» است و مراد از باطل شرك و بت پرستى است، على هذا معنى آيه چنين مى‏شود: بگو حق آمد و توحيد در اين سرزمين جايگزين شد، ديگر باطل و شرك نه چيزى و نقشه‏اى شروع ميكند و نه چيزى از گذشته را برميگرداند.

و اگر مراد از باطل اعمّ باشد تحقيق «وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ» محتاج مؤنه بيشتر است. «وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» اسراء: 81، زهوق چنانكه در قاموس گفته بمعنى اضمحلال و ناچيز شدن است. نا گفته نماند: بعضى از باطل‏ها از بين ميروند و نا پديد ميگردند و بعضى از آنها مثل دروغ و دزدى و غيره هميشه مى‏مانند ولى قضاوت بشرى آنرا تقبيح ميكند و بد ميداند، شايد مراد از «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» آنست كه باطل در قضاوت فطرت بشرى ناحق است.

بَطْن

شكم. جمع آن بطون است (مفردات) «إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ» نجم: 32، آنگاه كه شما در شكمهاى مادران جنين بوديد.

بطن بمعنى نهان و ظهر بمعنى آشكار است، و اين معنى با معنى